مافیای جذاب پارت 5
...ویو کوک...
وارد اتاق کارم شدم تهیونگ نشسته بود رو صندلی
کوک=مستر کیم خوش آمدی ...بلا خره یادت اومد یه دوست و شریکی هم داری که باید بهش سر بزنی ببینی مرده زندس
تهیونگ=بابا نفس بگیر ...حالا که اومدم دیدم زنده ای هنوز نمیردی
کوک=نه میخوای بمیرم(دور از جون بچم)
تهیونگ=نه اومد بگم محموله های اسلحه فردا میرسن باید اونجا باشیم که تحویل بگیریم .....راستی جیمین کجاست
کوک=باشه میام...جیمین اونو فرستادم پیش فلیکس
تهیونگ=کوک مطمئنی سرت به جایی نخرده حالت خوبه ...میدونی که اون دشمن ماست بعد جیمین و فرستادی اونجا
کوک=اره میدونم ولی بلاخره در گذشته یه دوستی باهم داشتیم
...اون فقط به خاطر حرف پدرش فکر میکنه که من مادر و خواهرش رو کشتم در حالی که پدرش خواهر فلیکس رو گذاشت پرورشگاه و مادرش هم موقع رانندگی ترمز ماشین میبره و تصادف میکنه
تهیونگ =خوب که چی ...یعنی میگی بلایی سر جیمین نمیاره
کوک=نه
تهیونگ=باشه...من فقط اومدم خبر محموله هارو بهت بدم و برم فعلا خدافظ
کوک=خدافظ
...ویو ته...داشتم از پله ها میرفتم پایین که خوردم به یه دختر که افتاد زمین ...کمکش کردم که بلند شه وقتی نگاش کردم دختر خیلی خوشگلی بود غرق نگاه کردن بهش بودم که دیدم داره حرف میزنه
ا/ت=ب...ب..ببخشید حواسم نبود متاسفم..
ته=نفس بگیر تو هم مثل کوک امروز داری سرمو میخوری
ا/ت=کوک ....اون کیه...
ته=یعنی تو نمیشناسیش ارباب این عمارته....صبر کن من تا حالا تورو اینجا ندیدم جدیدی...
ا/ت=ا..اره من امروز اومدم اینجا
ته=که اینطور ...دختر کیوتی هستی اسمت چیه
ذهن ا/ت=من ...من کیوتممممم....واقعااااا....از حق نگذریم اونم جذابه
ته=یه چیزی بگم ؟
ا/ت=بگو؟
ته=فکر کنم افکار تو بلند گفتی
...ویو ا/ت...
با حرفاش میخواستم برم زیر زمین ....سرخ شدن صورتمو حس میکردم مثل گوجه شده بودم که اون پسر جذابه دوباره حرف زد
ته=نگفتی؟
ا/ت=چی...چیو ..نگفتم؟
ته=اسمت؟
ا/ت=اسمم ا/ت هست...کیم ا/ت.....اممم میشه بدونم اسم شما چیه؟
ته=من تهیونگم ولی دوستام منو ته صدا میکنن
ا/ت=اسمتونم مثل خودتون قشنگه
تهیونگ بعد این حرف ا/ت خندید
...ویو کوک...
-------------------------------------------------------
ادامه پارت بعد
وارد اتاق کارم شدم تهیونگ نشسته بود رو صندلی
کوک=مستر کیم خوش آمدی ...بلا خره یادت اومد یه دوست و شریکی هم داری که باید بهش سر بزنی ببینی مرده زندس
تهیونگ=بابا نفس بگیر ...حالا که اومدم دیدم زنده ای هنوز نمیردی
کوک=نه میخوای بمیرم(دور از جون بچم)
تهیونگ=نه اومد بگم محموله های اسلحه فردا میرسن باید اونجا باشیم که تحویل بگیریم .....راستی جیمین کجاست
کوک=باشه میام...جیمین اونو فرستادم پیش فلیکس
تهیونگ=کوک مطمئنی سرت به جایی نخرده حالت خوبه ...میدونی که اون دشمن ماست بعد جیمین و فرستادی اونجا
کوک=اره میدونم ولی بلاخره در گذشته یه دوستی باهم داشتیم
...اون فقط به خاطر حرف پدرش فکر میکنه که من مادر و خواهرش رو کشتم در حالی که پدرش خواهر فلیکس رو گذاشت پرورشگاه و مادرش هم موقع رانندگی ترمز ماشین میبره و تصادف میکنه
تهیونگ =خوب که چی ...یعنی میگی بلایی سر جیمین نمیاره
کوک=نه
تهیونگ=باشه...من فقط اومدم خبر محموله هارو بهت بدم و برم فعلا خدافظ
کوک=خدافظ
...ویو ته...داشتم از پله ها میرفتم پایین که خوردم به یه دختر که افتاد زمین ...کمکش کردم که بلند شه وقتی نگاش کردم دختر خیلی خوشگلی بود غرق نگاه کردن بهش بودم که دیدم داره حرف میزنه
ا/ت=ب...ب..ببخشید حواسم نبود متاسفم..
ته=نفس بگیر تو هم مثل کوک امروز داری سرمو میخوری
ا/ت=کوک ....اون کیه...
ته=یعنی تو نمیشناسیش ارباب این عمارته....صبر کن من تا حالا تورو اینجا ندیدم جدیدی...
ا/ت=ا..اره من امروز اومدم اینجا
ته=که اینطور ...دختر کیوتی هستی اسمت چیه
ذهن ا/ت=من ...من کیوتممممم....واقعااااا....از حق نگذریم اونم جذابه
ته=یه چیزی بگم ؟
ا/ت=بگو؟
ته=فکر کنم افکار تو بلند گفتی
...ویو ا/ت...
با حرفاش میخواستم برم زیر زمین ....سرخ شدن صورتمو حس میکردم مثل گوجه شده بودم که اون پسر جذابه دوباره حرف زد
ته=نگفتی؟
ا/ت=چی...چیو ..نگفتم؟
ته=اسمت؟
ا/ت=اسمم ا/ت هست...کیم ا/ت.....اممم میشه بدونم اسم شما چیه؟
ته=من تهیونگم ولی دوستام منو ته صدا میکنن
ا/ت=اسمتونم مثل خودتون قشنگه
تهیونگ بعد این حرف ا/ت خندید
...ویو کوک...
-------------------------------------------------------
ادامه پارت بعد
۱۶.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.