وقتی که زندگیم عوض شد ۴۲
و ات رفت
تو اتاق خودش که
لباس بپوشه
ات: یه آستین کوتاه ساده ی مشکی با یه شلوار اسلش مشکی پوشیدم
و ایرپادم رو گذاشتم
تو گوشم و شروع کردم آهنگ گوش دادن
و بعد رفتم آشپزخونه دیدم
که هیچ خدمتکاری نیست
برام عجیب بود
ولی موهام رو بستم
و بعد شروع کردم، همزمان که آهنگ گوش میدادم و زمزمه میکردم
و شروع کردم صبحانه درست کردن
#تهیونگ
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
تو اتاق خودش که
لباس بپوشه
ات: یه آستین کوتاه ساده ی مشکی با یه شلوار اسلش مشکی پوشیدم
و ایرپادم رو گذاشتم
تو گوشم و شروع کردم آهنگ گوش دادن
و بعد رفتم آشپزخونه دیدم
که هیچ خدمتکاری نیست
برام عجیب بود
ولی موهام رو بستم
و بعد شروع کردم، همزمان که آهنگ گوش میدادم و زمزمه میکردم
و شروع کردم صبحانه درست کردن
#تهیونگ
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
۴.۹k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.