P2
و من رو بوسید
من خجالت کشیده بودم
اون اولین بوسمون بود
جک اعصبانی شد
و رفت
چند وقت بود از اون موضوع میترسیدم
ولی با جیمینی حالم خوبع
چند سالی میگذره و هنوز جک روم چشم داره
گذشت و گذشت
که دیدم جیمین داره با یکی حرف میزنه
جیمین: اره اوکیه مامان
م/ج: گوشی رو میدم جک
جمیین: مامانم من با برادرم حرف نمیزنم
م/ج: زشته
جک: سلام اول از همه بگو
زن داداش خوشگلم حالش خوبه
جیمین: با وجود من که حتما حالش خوبه
ا/ت: داری با جک حرف میزنی؟
چی شده؟
جیمین؟
جک: سلام ا/ت
امروز میام دنبالت بریم بیرون.
ا/ت: جیمین چیزی بگو بگو
جیمین: برو نمیخوام ببینمت
پرش زمانی به تماس
جک: اگه نزاری اون برا من شه اونو میکشم
جیمین: چ چی؟
جک: همین که هست
ا/ت: هق تو منم دوست نداری هق هق
ویو جیمین
تحمل گریه هاشو نداشتم
بغلش کردم و بوسه کوچک روی لباس زدم
مجبورم بیبی
ا/ت: دوستت دارم.
جک اومد و به ظور ا/ت سوار کرد
جک: دیگه برا منی بیبی
و ….
ههه خمارییییی
۱۰ لایککک
من خجالت کشیده بودم
اون اولین بوسمون بود
جک اعصبانی شد
و رفت
چند وقت بود از اون موضوع میترسیدم
ولی با جیمینی حالم خوبع
چند سالی میگذره و هنوز جک روم چشم داره
گذشت و گذشت
که دیدم جیمین داره با یکی حرف میزنه
جیمین: اره اوکیه مامان
م/ج: گوشی رو میدم جک
جمیین: مامانم من با برادرم حرف نمیزنم
م/ج: زشته
جک: سلام اول از همه بگو
زن داداش خوشگلم حالش خوبه
جیمین: با وجود من که حتما حالش خوبه
ا/ت: داری با جک حرف میزنی؟
چی شده؟
جیمین؟
جک: سلام ا/ت
امروز میام دنبالت بریم بیرون.
ا/ت: جیمین چیزی بگو بگو
جیمین: برو نمیخوام ببینمت
پرش زمانی به تماس
جک: اگه نزاری اون برا من شه اونو میکشم
جیمین: چ چی؟
جک: همین که هست
ا/ت: هق تو منم دوست نداری هق هق
ویو جیمین
تحمل گریه هاشو نداشتم
بغلش کردم و بوسه کوچک روی لباس زدم
مجبورم بیبی
ا/ت: دوستت دارم.
جک اومد و به ظور ا/ت سوار کرد
جک: دیگه برا منی بیبی
و ….
ههه خمارییییی
۱۰ لایککک
۸.۹k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.