دیدار پارت 11
.... اسلاید دو استایل ا. ت با یه شال سیاه صبح رفتیم موزه ج
جیمین: موزه هایه ایران وای به خوبی میده
ژست گنگ گرفتم
بعد سی و سه پل رفتیم
دور زدیم رفتیم رستوران ناهار خوردیم
جوجه کباب سفارش داده بودم
جیمین: وای خوشمزه اگه کمپانی نبود میومدم ایران
ا. ت: باشه باشه غذاتو بخور
بعد اسنپ گرفتم رفتیم نصف جهان
جیمین: اینجا چقدر بزرگه
باز ژست گرفتم رفتیم بازاره یه چندتا چیز خریدیم
شبم رفتیم پاساژ داشتیم میگشتیم که یه دختره به جیمین گفت شمارتو میدی
ا. ت: خانوم دوست دخترشم
دختره: معذرت
جیمین: چی گفت
ا. ت: از این به بعد شال میزاری سرت تا نامحرم هعی نخواد بهت شماره بده
پرش زمانی به فردا صبح
رفتیم کویر رسیدیم
رفتیم موتور سواری من مثل خر کیف میکردم جیمین نزدیک بود بزنه زیر گریه
پرش زمانی به 1ماه بعد
جیمین: موزه هایه ایران وای به خوبی میده
ژست گنگ گرفتم
بعد سی و سه پل رفتیم
دور زدیم رفتیم رستوران ناهار خوردیم
جوجه کباب سفارش داده بودم
جیمین: وای خوشمزه اگه کمپانی نبود میومدم ایران
ا. ت: باشه باشه غذاتو بخور
بعد اسنپ گرفتم رفتیم نصف جهان
جیمین: اینجا چقدر بزرگه
باز ژست گرفتم رفتیم بازاره یه چندتا چیز خریدیم
شبم رفتیم پاساژ داشتیم میگشتیم که یه دختره به جیمین گفت شمارتو میدی
ا. ت: خانوم دوست دخترشم
دختره: معذرت
جیمین: چی گفت
ا. ت: از این به بعد شال میزاری سرت تا نامحرم هعی نخواد بهت شماره بده
پرش زمانی به فردا صبح
رفتیم کویر رسیدیم
رفتیم موتور سواری من مثل خر کیف میکردم جیمین نزدیک بود بزنه زیر گریه
پرش زمانی به 1ماه بعد
۷.۶k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.