تکپارتی
#تکپارتی
که جئون دستش رو روی رون های لخت ات میزاره و آروم رون هاشو لمس میکنه .
- چ....چیکار میکنی
× کاری نمیکنم (خونسرد)
۲۰ مین بعد :
- هعی بسه دیگه دستتو بردار
×قراره خودت تسلیم بشی ( آروم با پوزخند)
جئون آروم دستشو برداشت .
( رسیدن به عمارت جئون)
ات درحالی که کاملا تحریک شده بود از ماشین پیاده شد و با عجله به سمت در عمارت رفت .
× منتظرتم ات کوچولو(پوزخند)
و رفت داخل اتاق کارش
۱۰ مین بعد:
ات به سمت اتاق جئون رفت و در زد
× اوممم بیا تو بیب ( بممم)
ات به آرومی در اتاق رو باز میکنه و نگاهش به جئون میوفته که درحال مطالعه پروندشه .
ات آروم به سمت میز جئون میره
- ددی
× جونم بیبی (پوزخند)
- من ..... من
جئون آروم بلند شد و در اتاق رو بست و قفل کرد...
که جئون دستش رو روی رون های لخت ات میزاره و آروم رون هاشو لمس میکنه .
- چ....چیکار میکنی
× کاری نمیکنم (خونسرد)
۲۰ مین بعد :
- هعی بسه دیگه دستتو بردار
×قراره خودت تسلیم بشی ( آروم با پوزخند)
جئون آروم دستشو برداشت .
( رسیدن به عمارت جئون)
ات درحالی که کاملا تحریک شده بود از ماشین پیاده شد و با عجله به سمت در عمارت رفت .
× منتظرتم ات کوچولو(پوزخند)
و رفت داخل اتاق کارش
۱۰ مین بعد:
ات به سمت اتاق جئون رفت و در زد
× اوممم بیا تو بیب ( بممم)
ات به آرومی در اتاق رو باز میکنه و نگاهش به جئون میوفته که درحال مطالعه پروندشه .
ات آروم به سمت میز جئون میره
- ددی
× جونم بیبی (پوزخند)
- من ..... من
جئون آروم بلند شد و در اتاق رو بست و قفل کرد...
۱۵.۰k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.