زندگیه جهنمی ( پارته دو )
ساچی: ابجیه بد
قهر میکنما
ایکو: خوب حالا لوس نکن خودتو
ساچی: لوس؟ قودتییییییییییییییییییییی
ایکو: داد نزن سره ظهره مردم بیدار میشن
ساچی: من کی داد زدم🥺
ایکو: قیافتو اونجوری نکن من مثله بقیه نیستم خر شما !!!
ساچی: باشه بابا
ایکو: افرین
موهاشو بهم ریختم که با اون قیافه یه عصبیش خندم گرفت
ساچی: ایکوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
ایکو : باشه باشه داد نزن ببخشید
با عشوه موهاشو درست کر و رفت تا غذا رو درست کنه منم رفتم تو اتاقو لباسمو عوض کردم شرایط کارم جوری بود که کم تر میومدم خونه پس تصمیم گرفتم که دستی به خونه بکشم چون این ساچیه تنبل عمرا دست به سیاه سفید بزنه همین اشپزیم فقط به زور یادش دادم چون بیشتره تایما سره کار بودم احتمالا از گشنگش میمرد تنهایی .
دست مال سرمو بستم و تصمیم گرفتم که از همین اتاق شروع کنم پس شروع کردم دست مال کشیدنه پالکته اتاق..
قهر میکنما
ایکو: خوب حالا لوس نکن خودتو
ساچی: لوس؟ قودتییییییییییییییییییییی
ایکو: داد نزن سره ظهره مردم بیدار میشن
ساچی: من کی داد زدم🥺
ایکو: قیافتو اونجوری نکن من مثله بقیه نیستم خر شما !!!
ساچی: باشه بابا
ایکو: افرین
موهاشو بهم ریختم که با اون قیافه یه عصبیش خندم گرفت
ساچی: ایکوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
ایکو : باشه باشه داد نزن ببخشید
با عشوه موهاشو درست کر و رفت تا غذا رو درست کنه منم رفتم تو اتاقو لباسمو عوض کردم شرایط کارم جوری بود که کم تر میومدم خونه پس تصمیم گرفتم که دستی به خونه بکشم چون این ساچیه تنبل عمرا دست به سیاه سفید بزنه همین اشپزیم فقط به زور یادش دادم چون بیشتره تایما سره کار بودم احتمالا از گشنگش میمرد تنهایی .
دست مال سرمو بستم و تصمیم گرفتم که از همین اتاق شروع کنم پس شروع کردم دست مال کشیدنه پالکته اتاق..
۱.۵k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.