فیک (وقتی دزدینت...)

ویو ا/ت
بیدار شدم که دیدم توی یک اتاقی هستم شبیه انبار که یک تخت خ//رابه داشت روی تخت بودم ینفر اومد توی اتاق
... : سلام کوچولو (پوزخند)
ا/ت : س...س...لام ببخشید اسمت..ون چی..یه؟ (لکنت)
... : من جونگ کوکم میتونی کوک صدام کنی (پوزخند)
ا/ت : برای چی منو اوردین اینجا؟ (ترسیده)
کوک : میخوا//یمت ما دوتا(پوزخند)
ا/ت : وایسا نرو نرو (ترسیده و نگران)
کوک رفت و ا/ت موند تنها
ا/ت رفت که در اتاق رو باز کنه که فهمید قفله و رفت کمی استراحت کنه که در باز شد...
شرایط
فالوور : 260 فالوور
لایک : 15
کمپانی استار (تو بیو هستش) : 50 فالوور
باییییی🌟🎀
#فیک #فیکشن #تهکوک