چند پارتی جیمین p³(last part)
تمام مدت ا.ت شاهد تمام حرف و کار های پدرش و جیمین بود ..
با دیدن اشک های پسر انگار قلب اون دختر رو به آتیش میکشیدن ولی نمیتونست از اتاق خارج بشه
چون از بیرون رفتن محروم بود و در اتاق قفل.....
پسر همچنان گریه میکرد که با حرف آقای لی تعجب کرد: مطمئنی میتونی برای همیشه خوشبختش کنی؟؟
پسر با چشم هایی که برقی از سر خوشحالی داشتن جواب داد: بیشتر از هر چیزی مطمئنم
آقای لی ادامه داد: حتی اگه قطره اشکی از چشمش بچکه ، دیگه رنگش هم نمیبینی
پسر بین گریه هاش لبخندی زد که دختر دوباره برای بار هزارم عاشقش شد،
پسر قطره اشک روی گونه اش رو پاک کرد و گفت: همیشه خوشحال نگهش میدارم قسم میخورم ....
آقای لی به خدمتکار اشاره کرد تا در اتاق دختر رو باز کنه...
چند دقیقه بعد صدای دوییدن دختر توی حیاط پیچید و خودش رو محکم تو بغل پسر پرتاب کرد
دختر گفت: جیمینی... عاشقتم شاهزاده کوچولوم
جیمین نوک بینی دختر رو بوسید: ولی من برای تو میمیرم:)
گایز کامنت و لایک لدفااا
لاو یوو🍭🍭🍭🍭
با دیدن اشک های پسر انگار قلب اون دختر رو به آتیش میکشیدن ولی نمیتونست از اتاق خارج بشه
چون از بیرون رفتن محروم بود و در اتاق قفل.....
پسر همچنان گریه میکرد که با حرف آقای لی تعجب کرد: مطمئنی میتونی برای همیشه خوشبختش کنی؟؟
پسر با چشم هایی که برقی از سر خوشحالی داشتن جواب داد: بیشتر از هر چیزی مطمئنم
آقای لی ادامه داد: حتی اگه قطره اشکی از چشمش بچکه ، دیگه رنگش هم نمیبینی
پسر بین گریه هاش لبخندی زد که دختر دوباره برای بار هزارم عاشقش شد،
پسر قطره اشک روی گونه اش رو پاک کرد و گفت: همیشه خوشحال نگهش میدارم قسم میخورم ....
آقای لی به خدمتکار اشاره کرد تا در اتاق دختر رو باز کنه...
چند دقیقه بعد صدای دوییدن دختر توی حیاط پیچید و خودش رو محکم تو بغل پسر پرتاب کرد
دختر گفت: جیمینی... عاشقتم شاهزاده کوچولوم
جیمین نوک بینی دختر رو بوسید: ولی من برای تو میمیرم:)
گایز کامنت و لایک لدفااا
لاو یوو🍭🍭🍭🍭
۱۵.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.