سناریو *وقتی قهرین اونا میرن یک دختر رو بغل میکنن تا حرصت
سناریو *وقتی قهرین اونا میرن یک دختر رو بغل میکنن تا حرصتو دربیارن
توهم میری یک پسر رو بغل میکنی تا حرصشونو در بیاری*
#درخواستی
چان:اوهوع با دوست دختر من چیکار داری؟!ها؟!
ا.ت:چان.....
پسره:من.....
چان:جفتتون ببندین
دستت و محکم میگیره و میبرتت تو ماشین پرتت میکنه
چان:به عواقبش فکر کردی؟
ا.ت:...
لینو بهت با عصبانیت خیره میشه و دختره رو بیشتر تو آغوشش میکشه و بعدش بهش لبخند میزنه و میره خونه تو هم وقتی میری خونه میبینی با کت و شلوار و شراب نشسته رو مبل وقتی بهت نگاه کرد ریدی تو خودت
ا.ت:م..م...من...
لینو:آماده ای؟!
میاد سمتت و بدون مقدمه لبش و رو لبت محکم میکوبه و .....
چانگبین میاد و دستت و میگیره و کلی ازت معذرت خواهی میکنه
هیونجین میاد تو رو از پسره جدا میکنه و کمرت و میگیره
هیونجین:نبینم دیگه دوست دختر من و بغل کنی ها
و تو همون لحظه نگاه خمارش و بهت داد و لبش و رو گردنت گذاشت و بوسه های ارغوانی رنگ روی پوست سفید گردنت میزاره
هان بغض میکنه و میره یه جایی و تو هم ناراحت میشی و از هان دو روز هیچ خبری نیست و تو هم خیلی نگرانش میشی و به غلط کردن میوفتی هان بعد دو روز برمیگرده و بهش قول میدی دیگه اون کار و نکنی
فلیکس بدون هیچ ریکشنی وایستاده و واسه شبتون برنامه چیده
سونگمین میاد پسره رو هل میده که پسره میوفته زمین سونگمین لبش و محکم رو لبت میزاره و دستش و رو بدنت میکشه و بعد چند دقیقه ازت جدا میشه که تو به نفس نفس افتادی زیر گوشت با صدای مردونه و عمیقش زمزمه میکنه
سونگمین:به نظرت اسم بچمون و چی بزاریم عشقم؟
آی ان با قیافه ی جدی و ترسناک میاد نزدیکت که هم تو هم پسره میرینین تو خودتون و پسره در میره و آی ان یه پوزخند تحویلت میده
آی ان:هیشگی نباید به اموال من دست بزنه
آی ان:امشب قراره بعد مدت ها ددی نون و روی خودت ببینی
♤خیلی بد شد ولی امیدوارم راضی باشین♤
توهم میری یک پسر رو بغل میکنی تا حرصشونو در بیاری*
#درخواستی
چان:اوهوع با دوست دختر من چیکار داری؟!ها؟!
ا.ت:چان.....
پسره:من.....
چان:جفتتون ببندین
دستت و محکم میگیره و میبرتت تو ماشین پرتت میکنه
چان:به عواقبش فکر کردی؟
ا.ت:...
لینو بهت با عصبانیت خیره میشه و دختره رو بیشتر تو آغوشش میکشه و بعدش بهش لبخند میزنه و میره خونه تو هم وقتی میری خونه میبینی با کت و شلوار و شراب نشسته رو مبل وقتی بهت نگاه کرد ریدی تو خودت
ا.ت:م..م...من...
لینو:آماده ای؟!
میاد سمتت و بدون مقدمه لبش و رو لبت محکم میکوبه و .....
چانگبین میاد و دستت و میگیره و کلی ازت معذرت خواهی میکنه
هیونجین میاد تو رو از پسره جدا میکنه و کمرت و میگیره
هیونجین:نبینم دیگه دوست دختر من و بغل کنی ها
و تو همون لحظه نگاه خمارش و بهت داد و لبش و رو گردنت گذاشت و بوسه های ارغوانی رنگ روی پوست سفید گردنت میزاره
هان بغض میکنه و میره یه جایی و تو هم ناراحت میشی و از هان دو روز هیچ خبری نیست و تو هم خیلی نگرانش میشی و به غلط کردن میوفتی هان بعد دو روز برمیگرده و بهش قول میدی دیگه اون کار و نکنی
فلیکس بدون هیچ ریکشنی وایستاده و واسه شبتون برنامه چیده
سونگمین میاد پسره رو هل میده که پسره میوفته زمین سونگمین لبش و محکم رو لبت میزاره و دستش و رو بدنت میکشه و بعد چند دقیقه ازت جدا میشه که تو به نفس نفس افتادی زیر گوشت با صدای مردونه و عمیقش زمزمه میکنه
سونگمین:به نظرت اسم بچمون و چی بزاریم عشقم؟
آی ان با قیافه ی جدی و ترسناک میاد نزدیکت که هم تو هم پسره میرینین تو خودتون و پسره در میره و آی ان یه پوزخند تحویلت میده
آی ان:هیشگی نباید به اموال من دست بزنه
آی ان:امشب قراره بعد مدت ها ددی نون و روی خودت ببینی
♤خیلی بد شد ولی امیدوارم راضی باشین♤
۸۳۰
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.