فیک شوگا (عشق ممنوعه ی من ) پارت 2
الارم گوشیم زنگ خورد قطعش ردم و صفحه گوشیمو دیدم
اوشت دیرم شد . لباسمو اتو کردم و پوشیدم .سریع وسایلامو جمع کردم و دویدم سمت در.....
مامانم : هییییی دختر کجا؟ صبحانه نخوردی
گفتم : مامانم ولم کن مدرسم دیر شدم خواب موندم
مامانم : حداقل پول از توی کیفم بردار و برو تو مدرسه چیزی بخور
گفتم : اوففففف...باشه
رفتم سرغ کیف مامانم زیپشو باز کردم و کمی پول برداشتم ....
گفتم:من رفتم خدافظ
مامانم: خدافظ ...جون جدت توی این مدرسه دیگ شر نکن (خنده)
خندیدم گفتم: دوباره نصیحت ها شروع شد....باشه
سریع کفشام پوشیدم و در باز کردم و دویدم به سوی مدرسه توی راه مدرسه خیلی استرسی داشتم چون تنها بودم و دانش اموز جدید بودم.
مدتی بعد.....
بالاخره رسیدم همه با هم بودن و من واقعا خیلی خجالت میکشیدم خیلیم بد بهم نگاه میکردن چون غریبه و تنها بودم تا تونستم تند رفتم سمت دفترمدیر .
رفتم داخل دفتر و گفتم:سلام دانش اموز جدید هستم.
یه اقایی بلند شد و گفت: سلام مدیر مدرسه هستم اسمتون؟
به نشانه ادب تعظیم کردم و گفتم: ا/ت هستم
گفت : اهان بله بزرین نگاه کنم.....بفرمایید کلاس فلان (بی زحمت به اسم کلاس توجه نکنین از خودم در اوردم)
تشکر کردم و رفتم از دفتر مدیر بیرون
فهمیدم کلاسم انتهای راهرو هسته و رفتم اخر راهرو سمت راست و وارد کلاسم شدم...........
منتظر پارت بعدی باشید :)
اوشت دیرم شد . لباسمو اتو کردم و پوشیدم .سریع وسایلامو جمع کردم و دویدم سمت در.....
مامانم : هییییی دختر کجا؟ صبحانه نخوردی
گفتم : مامانم ولم کن مدرسم دیر شدم خواب موندم
مامانم : حداقل پول از توی کیفم بردار و برو تو مدرسه چیزی بخور
گفتم : اوففففف...باشه
رفتم سرغ کیف مامانم زیپشو باز کردم و کمی پول برداشتم ....
گفتم:من رفتم خدافظ
مامانم: خدافظ ...جون جدت توی این مدرسه دیگ شر نکن (خنده)
خندیدم گفتم: دوباره نصیحت ها شروع شد....باشه
سریع کفشام پوشیدم و در باز کردم و دویدم به سوی مدرسه توی راه مدرسه خیلی استرسی داشتم چون تنها بودم و دانش اموز جدید بودم.
مدتی بعد.....
بالاخره رسیدم همه با هم بودن و من واقعا خیلی خجالت میکشیدم خیلیم بد بهم نگاه میکردن چون غریبه و تنها بودم تا تونستم تند رفتم سمت دفترمدیر .
رفتم داخل دفتر و گفتم:سلام دانش اموز جدید هستم.
یه اقایی بلند شد و گفت: سلام مدیر مدرسه هستم اسمتون؟
به نشانه ادب تعظیم کردم و گفتم: ا/ت هستم
گفت : اهان بله بزرین نگاه کنم.....بفرمایید کلاس فلان (بی زحمت به اسم کلاس توجه نکنین از خودم در اوردم)
تشکر کردم و رفتم از دفتر مدیر بیرون
فهمیدم کلاسم انتهای راهرو هسته و رفتم اخر راهرو سمت راست و وارد کلاسم شدم...........
منتظر پارت بعدی باشید :)
۱.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.