مافیا سرد 20
ات : دروغ میگی
ته : چیشد یاد این قضیه افتادی حالا
ات : چون من ویسی که تو دسشویی گذاشتی رو شنیدم (بغض)
ویو ته
وقتی اینو گفت دیگه نمیتونستم راستشو نگم
ته : خب ات ببین عه اونجوری که فک میکنی نیست
ات : پس چطوریه
ته : ...
تا رسیدیم خونه ات رفت بالا تو اتاق خوابید
ویو یو
بعد از اینکه از پاساژ برگشتم خونه فقط بالش و گرفتم جلو صورتم و جیغ زدم
یعنی ات منو بغل کرده واییییی
ویو ته
ات از وقتی ویس و شنیده
خیلی ناراحته برای همین رفتم براش
یه دسته گل گرفتم و رفتم سمت خونه
ته : ات بیدار شدی
ات : آره
که ته دسته گلو جلوش گرفت
ته : بفرمایید
ات : مرسیی
برای چی اینو گرفتی
ته : همینجوری
خب بریم سراغ پسر عموی ات
من توی این مدت کلی راجب تهیونگ
تحقیق کردم
که به این نتیجه رسیدم یونجون هم
مثل اینکه از تهیونگ بدش میاد
لطفا حمایت 🐮⭐
ته : چیشد یاد این قضیه افتادی حالا
ات : چون من ویسی که تو دسشویی گذاشتی رو شنیدم (بغض)
ویو ته
وقتی اینو گفت دیگه نمیتونستم راستشو نگم
ته : خب ات ببین عه اونجوری که فک میکنی نیست
ات : پس چطوریه
ته : ...
تا رسیدیم خونه ات رفت بالا تو اتاق خوابید
ویو یو
بعد از اینکه از پاساژ برگشتم خونه فقط بالش و گرفتم جلو صورتم و جیغ زدم
یعنی ات منو بغل کرده واییییی
ویو ته
ات از وقتی ویس و شنیده
خیلی ناراحته برای همین رفتم براش
یه دسته گل گرفتم و رفتم سمت خونه
ته : ات بیدار شدی
ات : آره
که ته دسته گلو جلوش گرفت
ته : بفرمایید
ات : مرسیی
برای چی اینو گرفتی
ته : همینجوری
خب بریم سراغ پسر عموی ات
من توی این مدت کلی راجب تهیونگ
تحقیق کردم
که به این نتیجه رسیدم یونجون هم
مثل اینکه از تهیونگ بدش میاد
لطفا حمایت 🐮⭐
۵.۰k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.