هنوز اسمی نداره پارت ۱

(یه نکته‌ اینجا مدرسه ی ا.ت با چیفویو وباجی یکی نیست)
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم دیدم ساداکو بهم زنگ زده بوده
بهش زنگ زدم
شروع مکالمه
ا.ت:سلام ساداکو
ساداکو:سلام خوبی
ا.ت:آره توخوبی
ساداکو:آره خوبم میشه ببینمت؟
ا.ت:آره بیام کجا؟
ساداکو:برات لوکیشن میفرستم
ا.ت:باشه
ساداکو:سایونارا
ا.ت:سایونارا
آماده شدم رفتم به جایی که ساداکو گفته بود
ساداکو:سلام
ا.ت:سلام چی شده گفتی بیام اینجا
(فرض کنیم توی پارک بود👍🏻)
ساداکو:عاشق شدم
ا.ت:میمردی اینا رو از پشت تلفن میگفتی😑
ساداکو:خیلی بی ذوقی میگم عاشق شدم میفهمی؟
ا.ت: متاسفانه من مثل تو نیستم هر روز رو یکی کراش بزنم😑
ا.ت:برای همین تجربه ندارم که بخوام ذوق کنم
(اگه ریدم بگین)