پارت ۱۲
جونگ کوک رفت سمت تهیونگ
جونگ کوک:بهتره بوسم نکنی فقط می خوام این جوری فکر کنن (خیلی اروم)
تهیونگ:ای شیطون انتظار داشتم بری سمت ا.ت(خیلی اروم)
جونگ کوک:قسطم همین بود اما نمی خوام پ/ک بفهمه خیلی دوسش دارم(خیلی اروم)
تهیونگ:اوکی حالا بیا نزدیک تر(خیلی اروم)
ا.ت:جیغغغغغ حق ندارید هم و ببوسید احمقاااااا
جونگ کوک و تهیونگ خیلی بهم نزدیک بودن
جونگ کوک یه نفس راحت کشید و تهیونگ گفت:امم چرا؟
ا.ت:چون من میگم بشینید ادامه ی بازی
″ویو ا.ت″
ا.ت تو دلش:لعنتییییییی ان جونگ کوک عوضی داره میره سمت تهیونگ چراااااااا اخه چرااااا...نهههه دارن بهم نزدیک میشنننن...دیگه نمیتونم عمرا بزارم این بوسه سر بگیره
(و بله ان ماجرا ها شد)
جیهوپ:خوب ا.ت ج یا ح
ا.ت:خیلی خوب بهتر شجاع باشم ج
جیهوپ:اوووو
جیمین:اوووو
تهیونگ:اوووو
پ/ک:اوووو
نامجون:قربان شما هممم!؟؟!؟!؟!؟
پ/ک:مگه چیه فقط سنم زیاده ها
جین:همه خفه شیدددد البته قربان با شما نیستم...جیهوپ بگو
جیهوپ:امشب پیش من می خوابی
جونگکوک رگ غیرتش زده بود بالا و تهیونگ دستشو گذاشته بود رو دهن کوک تا نزنه همه رو داغون کنه
ا.ت:اوکی امشب پیشت لالا میکنم
جیمین:من اصن منحرف نیستم
شوگا:دادا ذهنت کثیفه تمیزش کن
جیمین:تمام تلاشم و میکنم...حیحی..حیحی اما نمیشه..حیحی..حیحی
ا.ت:یااا جیمینا دهنتو ببند
جونگکوک:باز..بازی رو..ادامه ب.بدیم؟(از عصبانیت نمی تونست حرف بزنه و دندوناش رو روی هم فشار میداد و یه لبخند زورکی و ضایه زده بود)
تهیونگ:اره ادامه بدیم
...
خوب بازی تموم شد و همه رفتن اتاقای خودشون البته اوت رفت پیش جیهوپ
و قرار شب جالبی رو بگذرونن
خیلی جالب
خیلی خیلی جالب
خیلی خیلی خیلی جالب
خیلی خیلی خیلی خیلی جالب
پسسسسس میره برا پارت ۱۳ 🤧💔
😂😂تروخدا فشم ندید باید بخوابم
جونگ کوک:بهتره بوسم نکنی فقط می خوام این جوری فکر کنن (خیلی اروم)
تهیونگ:ای شیطون انتظار داشتم بری سمت ا.ت(خیلی اروم)
جونگ کوک:قسطم همین بود اما نمی خوام پ/ک بفهمه خیلی دوسش دارم(خیلی اروم)
تهیونگ:اوکی حالا بیا نزدیک تر(خیلی اروم)
ا.ت:جیغغغغغ حق ندارید هم و ببوسید احمقاااااا
جونگ کوک و تهیونگ خیلی بهم نزدیک بودن
جونگ کوک یه نفس راحت کشید و تهیونگ گفت:امم چرا؟
ا.ت:چون من میگم بشینید ادامه ی بازی
″ویو ا.ت″
ا.ت تو دلش:لعنتییییییی ان جونگ کوک عوضی داره میره سمت تهیونگ چراااااااا اخه چرااااا...نهههه دارن بهم نزدیک میشنننن...دیگه نمیتونم عمرا بزارم این بوسه سر بگیره
(و بله ان ماجرا ها شد)
جیهوپ:خوب ا.ت ج یا ح
ا.ت:خیلی خوب بهتر شجاع باشم ج
جیهوپ:اوووو
جیمین:اوووو
تهیونگ:اوووو
پ/ک:اوووو
نامجون:قربان شما هممم!؟؟!؟!؟!؟
پ/ک:مگه چیه فقط سنم زیاده ها
جین:همه خفه شیدددد البته قربان با شما نیستم...جیهوپ بگو
جیهوپ:امشب پیش من می خوابی
جونگکوک رگ غیرتش زده بود بالا و تهیونگ دستشو گذاشته بود رو دهن کوک تا نزنه همه رو داغون کنه
ا.ت:اوکی امشب پیشت لالا میکنم
جیمین:من اصن منحرف نیستم
شوگا:دادا ذهنت کثیفه تمیزش کن
جیمین:تمام تلاشم و میکنم...حیحی..حیحی اما نمیشه..حیحی..حیحی
ا.ت:یااا جیمینا دهنتو ببند
جونگکوک:باز..بازی رو..ادامه ب.بدیم؟(از عصبانیت نمی تونست حرف بزنه و دندوناش رو روی هم فشار میداد و یه لبخند زورکی و ضایه زده بود)
تهیونگ:اره ادامه بدیم
...
خوب بازی تموم شد و همه رفتن اتاقای خودشون البته اوت رفت پیش جیهوپ
و قرار شب جالبی رو بگذرونن
خیلی جالب
خیلی خیلی جالب
خیلی خیلی خیلی جالب
خیلی خیلی خیلی خیلی جالب
پسسسسس میره برا پارت ۱۳ 🤧💔
😂😂تروخدا فشم ندید باید بخوابم
۲۵.۰k
۱۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.