گوشه هایی از مفاسد اخلاقی دربار پهلوی
گوشه هایی از مفاسد اخلاقی دربار پهلوی
قسمت هشتم
رضاخان تا آخرین روزهای سلطنت دست از زمین خواری نکشید. حتی نقل شده است که او به هنگام کناره گیری، مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک «کرند» از راه خرید اجباری به حساب شخصی خودش بود.
بعد از رفتن رضاخان، محمدرضا بر تخت سلطنت نشست و چون در زیر فشار و خواست مردم و افکار عمومی بود، وانمود کرد که می خواهد زمین های مردم را به آن بازگرداند، اما او هرگز حاضر نبود حتی یک جریب از زمین های موروثی خود را به رعایا واگذار کند؛ مگر آن که ده ها برابر قیمت زمین از آن سود برده باشد.
«سیمون می شود» مخبر خبرگزاری فرانسه در تهران در این باره اظهار می دارد:
«عده ای از منسوبین دربار شاهنشاهی، اراضی مرغوب و قابل استفاده را به عناوین مختلف تصاحب نموده، اراضی و املاکی را که غالباً قابل بهره برداری نیستند، به صورت تحمیلی و اجباری به رعایا واگذار می نمایند …»
روش دیگر برای تحمیل کردن زمین های نامرغوب به زارعان، اعطای وام از سوی بانک ها با بهره بالا و قسط بندی بازپرداخت وام و بهره آن بود. البته در بیشتر موارد، ربع یا نصف آن مبلغ به عنوان پیش قسط دریافت می شد و تا خاتمه پرداخت، زمین در رهن اداره املاک می ماند.
اقداماتی از جمله اصلاحات ارضی، انقلاب سفید خاندان پهلوی نیز منجر به چپاول هر چه بیشتر مردم ایران بالاخص قشر زحمت کش و مستضعف کشاورز و روستایی و تاراج دسترنج آنان می شد.
«در جریان اصلاحات ارضی، شاه 1106 ده را فروخت و تا سال 1347 ش از بابت اقساط زمین های فروخته شده، 2/1 میلیارد ریال پول گرفت. بهای کل این زمین ها در آن زمان تقریباً 10 میلیارد ریال تخمین زده می شد. 1092 ده فروخته نشده هم چنان به عنوان املاک اختصاصی شاه باقی ماند.»
پس از اجرای اصلاحات ارضی، از 6/3 میلیون خانوار روستایی، 2/2 میلیون خانوار با شرایط سنگین به طور اقساطی صاحب زمین شدند و 4/1 میلیون خانوار، هیچ نصیبی نبردند و به کارگر کشاورز مبدل شدند. از 000/200/8 هکتار کل اراضی قابل کشت، 000/700/4 هکتار به عناوین گوناگون در چنگ زمین داران باقی ماند. در حالی که بار سنگین قسط و اجاره بها و انواع وام ها بر دوش میلیون ها روستایی سنگینی می کرد، در مقابل، انواع تسهیلات برای زمین داران صاحب سرمایه مهیا شده بود.
پس از 15 بهمن 1327 ش بنا به درخواست محمدرضا و تصویب مجلس شورای ملی، املاک اختصاصی به مالکیت محمدرضا درآمد. بدین ترتیب 2400 آبادی از املاک غصبی رضاشاه مجدداً از آن محمدرضا شد و عنوان عوام فریبانه «موقوفات خاندان پهلوی» به آن داده شد. در سال 1330 ش، شاه دفتر املاک اختصاصی را برای به جریان انداختن پول های حاصل از فروش املاک سلطنتی به کار انداخت.
اشرف پهلوی در کتاب «من و برادرم» ضمن اعتراف به تلاش خود در بهره بردن از وضعیت نابسامان زمین و بازار می نویسد:
«در این فضای اقتصادی، بازار مستغلات نیز رونق گرفت. قیمت زمین گاه چند صد برابر ترقی می کرد و مثل بسیاری دیگر، من نیز توانستم از طریق چند معامله ملکی از جمله پروژه خانه سازی، به مقیاس هزار ویلا بر ثروت شخصی خود بیفزایم.… در عرض چند سال، قیمت زمین هایی که داشتم، سرسام آور بالا رفت و در نتیجه امکانات گسترده ای برای سرمایه گذاری در زمینه های دیگر در اختیار من گذاشت.»
محمدرضا و دیگر اعضای خاندان پهلوی، علاوه بر دارایی تصاحبی، روحیه غضب و تصاحب را نیز از پدرشان به ارث برده بودند و زیردستان خاندان پهلوی نیز در اجحاف بر مردمان محلی در خرید زمین های آنان، دست کمی از اربابان خود نداشتند.
پیشکش کردن زمین، ملک یا محلی برای خوش خدمتی، از جمله راه های تقرب به دربار بود. در ناحیه آریاشهر، یکی از مالکان محلی، یک دانگ زمین تفکیکی در منطقه به متراژ حدود 60 هزار متر مربع را به اشرف واگذار کرد.
پس از سال ها تصاحب و بهره برداری نادرست و غارت و استعمار دهقانان به دلیل کاهش سوددهی و جذابیت زمین های زراعی و بروز برخی مسایل سیاسی و اجتماعی، هم چون وقایع مربوط به زمان دولت مصدق و ناآرامی های پس از آن و فشارهای داخلی و خارجی، به موجب قانونی که به مجلس سیزدهم ارایه شد، خاندان پهلوی با هدایت محمدرضا مصمم شد بسیاری از زمین های زراعی را به دولت، رعایا و دیگر خریداران بفروشد. عواید فروش این زمین ها، به جاهای امن هم چون بانک های سوئیس، فرانسه و آمریکا انتقال یافت یا در معاملات سودزا و صنایع مصرفی سرمایه گذاری شد.
محمدرضا پهلوی ادعا کرد که در دومین قدم برای اجرای انقلاب سفید شاه و مردم ، املاک غصبی پدرش را پس از چندین سال بهره برداری به دهقانان خواهد فروخت. پس از آن، او با سپردن قبض های اقساطی 25 ساله دهقانان به بانک ملی ایران وجه قبوض مزبور را نقدا و بدون تنزل از بانک ملی دریافت کرد تا سرمایه خود در جای م
قسمت هشتم
رضاخان تا آخرین روزهای سلطنت دست از زمین خواری نکشید. حتی نقل شده است که او به هنگام کناره گیری، مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک «کرند» از راه خرید اجباری به حساب شخصی خودش بود.
بعد از رفتن رضاخان، محمدرضا بر تخت سلطنت نشست و چون در زیر فشار و خواست مردم و افکار عمومی بود، وانمود کرد که می خواهد زمین های مردم را به آن بازگرداند، اما او هرگز حاضر نبود حتی یک جریب از زمین های موروثی خود را به رعایا واگذار کند؛ مگر آن که ده ها برابر قیمت زمین از آن سود برده باشد.
«سیمون می شود» مخبر خبرگزاری فرانسه در تهران در این باره اظهار می دارد:
«عده ای از منسوبین دربار شاهنشاهی، اراضی مرغوب و قابل استفاده را به عناوین مختلف تصاحب نموده، اراضی و املاکی را که غالباً قابل بهره برداری نیستند، به صورت تحمیلی و اجباری به رعایا واگذار می نمایند …»
روش دیگر برای تحمیل کردن زمین های نامرغوب به زارعان، اعطای وام از سوی بانک ها با بهره بالا و قسط بندی بازپرداخت وام و بهره آن بود. البته در بیشتر موارد، ربع یا نصف آن مبلغ به عنوان پیش قسط دریافت می شد و تا خاتمه پرداخت، زمین در رهن اداره املاک می ماند.
اقداماتی از جمله اصلاحات ارضی، انقلاب سفید خاندان پهلوی نیز منجر به چپاول هر چه بیشتر مردم ایران بالاخص قشر زحمت کش و مستضعف کشاورز و روستایی و تاراج دسترنج آنان می شد.
«در جریان اصلاحات ارضی، شاه 1106 ده را فروخت و تا سال 1347 ش از بابت اقساط زمین های فروخته شده، 2/1 میلیارد ریال پول گرفت. بهای کل این زمین ها در آن زمان تقریباً 10 میلیارد ریال تخمین زده می شد. 1092 ده فروخته نشده هم چنان به عنوان املاک اختصاصی شاه باقی ماند.»
پس از اجرای اصلاحات ارضی، از 6/3 میلیون خانوار روستایی، 2/2 میلیون خانوار با شرایط سنگین به طور اقساطی صاحب زمین شدند و 4/1 میلیون خانوار، هیچ نصیبی نبردند و به کارگر کشاورز مبدل شدند. از 000/200/8 هکتار کل اراضی قابل کشت، 000/700/4 هکتار به عناوین گوناگون در چنگ زمین داران باقی ماند. در حالی که بار سنگین قسط و اجاره بها و انواع وام ها بر دوش میلیون ها روستایی سنگینی می کرد، در مقابل، انواع تسهیلات برای زمین داران صاحب سرمایه مهیا شده بود.
پس از 15 بهمن 1327 ش بنا به درخواست محمدرضا و تصویب مجلس شورای ملی، املاک اختصاصی به مالکیت محمدرضا درآمد. بدین ترتیب 2400 آبادی از املاک غصبی رضاشاه مجدداً از آن محمدرضا شد و عنوان عوام فریبانه «موقوفات خاندان پهلوی» به آن داده شد. در سال 1330 ش، شاه دفتر املاک اختصاصی را برای به جریان انداختن پول های حاصل از فروش املاک سلطنتی به کار انداخت.
اشرف پهلوی در کتاب «من و برادرم» ضمن اعتراف به تلاش خود در بهره بردن از وضعیت نابسامان زمین و بازار می نویسد:
«در این فضای اقتصادی، بازار مستغلات نیز رونق گرفت. قیمت زمین گاه چند صد برابر ترقی می کرد و مثل بسیاری دیگر، من نیز توانستم از طریق چند معامله ملکی از جمله پروژه خانه سازی، به مقیاس هزار ویلا بر ثروت شخصی خود بیفزایم.… در عرض چند سال، قیمت زمین هایی که داشتم، سرسام آور بالا رفت و در نتیجه امکانات گسترده ای برای سرمایه گذاری در زمینه های دیگر در اختیار من گذاشت.»
محمدرضا و دیگر اعضای خاندان پهلوی، علاوه بر دارایی تصاحبی، روحیه غضب و تصاحب را نیز از پدرشان به ارث برده بودند و زیردستان خاندان پهلوی نیز در اجحاف بر مردمان محلی در خرید زمین های آنان، دست کمی از اربابان خود نداشتند.
پیشکش کردن زمین، ملک یا محلی برای خوش خدمتی، از جمله راه های تقرب به دربار بود. در ناحیه آریاشهر، یکی از مالکان محلی، یک دانگ زمین تفکیکی در منطقه به متراژ حدود 60 هزار متر مربع را به اشرف واگذار کرد.
پس از سال ها تصاحب و بهره برداری نادرست و غارت و استعمار دهقانان به دلیل کاهش سوددهی و جذابیت زمین های زراعی و بروز برخی مسایل سیاسی و اجتماعی، هم چون وقایع مربوط به زمان دولت مصدق و ناآرامی های پس از آن و فشارهای داخلی و خارجی، به موجب قانونی که به مجلس سیزدهم ارایه شد، خاندان پهلوی با هدایت محمدرضا مصمم شد بسیاری از زمین های زراعی را به دولت، رعایا و دیگر خریداران بفروشد. عواید فروش این زمین ها، به جاهای امن هم چون بانک های سوئیس، فرانسه و آمریکا انتقال یافت یا در معاملات سودزا و صنایع مصرفی سرمایه گذاری شد.
محمدرضا پهلوی ادعا کرد که در دومین قدم برای اجرای انقلاب سفید شاه و مردم ، املاک غصبی پدرش را پس از چندین سال بهره برداری به دهقانان خواهد فروخت. پس از آن، او با سپردن قبض های اقساطی 25 ساله دهقانان به بانک ملی ایران وجه قبوض مزبور را نقدا و بدون تنزل از بانک ملی دریافت کرد تا سرمایه خود در جای م
۷.۶k
۱۳ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۰۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.