چند پارتی جونگکوک ⁴
شب عروسی۰۰۰
+( توی راه بودیم که یهو دیدم جونگکوک دستشو گذاشت رو پام و فشار میداد)
_ بیبی برای امشب اماده ای؟ ( پوزخند)
+عشقممم میشه برای یه لحظه هم که شده به این چیزا فکر نکنی؟
_ مگه میشه؟
+ بله میشه خوبم میشه
_ اوکی ببینم این زبون درازیتو روی تختم بلدی( پوزخند)
+( با این حرفش ترسیدم اخه جونگکوک بهم گفته بود که توی رابطه خشنه منم که اولین باره خیلی ترسیدم با همین فکر و خیال رسیدیم خونه جونگکوک ماشینو پارک کرد وقتی از ماشین پیاده شدم،جونگکوک براید استایل بغلم کرد و برد داخل خونه داشت میرفت سمت اتاق خواب که من دست و پا زدم)
_ عه بیب چرا اینطوری میکنی؟
+ جونگکوک من برای اولین بار اومدم خونت بزارم پایین یه ذره با خونت آشنا بشم
_ وقت برای اینا هست ولی الان نه فردا
+ نه عشقم چرا الان نه اتفاقا خونت خیلی خوشگله میخوام ببینم
_ خب پس بیا اول از اتاق خوابم شروع کنیم بیا بهت نشونش بدم
+ نه نه اول میخوام حال رو ببینم
_ ا.ت داری میری رو مخم یا میری تو اتاق یا با روش خودم میبرمت ( عصبانی و کلافه)
+ خب پس حداقل یه لیوان آب بهم بده تشنمه ( الکی)
_ اوووف بیا اینجا
+ ( رفتیم اشپز خونه الکی گفتم توی ویدیو کال هایی که با هم میگرفتیم خونشو بهم نشون میداد برای اینکه وقت بگذره گفتم ولی خب انگار نشد بهم آب داد و وایستاد رو به روم و همینجوری داشت نگام میکرد)
+ عشقم برو من آب میخورم میام
_ نه اتفاقا بخور با هم میریم ( جدی)
ادامه دارد.....
حمایت کنیددددد
☆☆☆
+( توی راه بودیم که یهو دیدم جونگکوک دستشو گذاشت رو پام و فشار میداد)
_ بیبی برای امشب اماده ای؟ ( پوزخند)
+عشقممم میشه برای یه لحظه هم که شده به این چیزا فکر نکنی؟
_ مگه میشه؟
+ بله میشه خوبم میشه
_ اوکی ببینم این زبون درازیتو روی تختم بلدی( پوزخند)
+( با این حرفش ترسیدم اخه جونگکوک بهم گفته بود که توی رابطه خشنه منم که اولین باره خیلی ترسیدم با همین فکر و خیال رسیدیم خونه جونگکوک ماشینو پارک کرد وقتی از ماشین پیاده شدم،جونگکوک براید استایل بغلم کرد و برد داخل خونه داشت میرفت سمت اتاق خواب که من دست و پا زدم)
_ عه بیب چرا اینطوری میکنی؟
+ جونگکوک من برای اولین بار اومدم خونت بزارم پایین یه ذره با خونت آشنا بشم
_ وقت برای اینا هست ولی الان نه فردا
+ نه عشقم چرا الان نه اتفاقا خونت خیلی خوشگله میخوام ببینم
_ خب پس بیا اول از اتاق خوابم شروع کنیم بیا بهت نشونش بدم
+ نه نه اول میخوام حال رو ببینم
_ ا.ت داری میری رو مخم یا میری تو اتاق یا با روش خودم میبرمت ( عصبانی و کلافه)
+ خب پس حداقل یه لیوان آب بهم بده تشنمه ( الکی)
_ اوووف بیا اینجا
+ ( رفتیم اشپز خونه الکی گفتم توی ویدیو کال هایی که با هم میگرفتیم خونشو بهم نشون میداد برای اینکه وقت بگذره گفتم ولی خب انگار نشد بهم آب داد و وایستاد رو به روم و همینجوری داشت نگام میکرد)
+ عشقم برو من آب میخورم میام
_ نه اتفاقا بخور با هم میریم ( جدی)
ادامه دارد.....
حمایت کنیددددد
☆☆☆
۱۶.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.