چندپارتی✨ p:۳
وقتی فک کرذ بهش خیانت کردی و...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ک: آه...اون...اونسو...بهم خیانت کرده.(بغض)
جیمین از حرف جونگکوک شوک زده شد...
ج:چ.چی؟ مطمئنی؟
ک: آره اون...اون تو بغل یکی دیگه بود!
ج: از کجا میدونی؟
کوک گوشیشو درآورد و عکس رو به جیمین نشون داد.
ک: ایناها
ج:آخرین لحظه هفت ماه پیش روز ۲۵ام؟
مگه اون روز کلا تو توخونه نبودی؟
ک: چی؟
جیمین پوزخندی زد...
ج: مطمئنی این واقعیه؟ اصن اینو کی بهت داده؟
ک: میا دخترعموم!
ج: توضیح بده.
کوک:[فلش بگ به حرفای میا و کوکی که حرفای کوی ام میشه]
م: اون تورو دوست نداره!
ک: ازکجا میدونی؟
م: بیا این عکسو ببین...اونسوعه تو بغل سوجون(سوجون بیشتر میادااا😐😂)
ک: ا..این امکان نداره!
پایان..
ک: راستش همیشه هم به رابطه من و اونسو حسودی میکرد!
ج: هعی:|
تو به اونسو تهمت خیانت زدی!
ک: چی؟
ج: اون فتوشاپه!
کوک از حرفای جیمین تعجب کرده بود...ینی به اونسو تهمت خیانت زده؟
ک: ح.حالا من چیکارکنم؟
ج: برو قضیه رو بهش توضیح بده...اون اونقدرام دختر بدی نیس که عشقشو نبخشه!
ک:باشه!
کوک بلند شد تا بره که ایستاد...برگشتو جیمین رو بغل کرد...
ک: ازت ممنونم هیونگ!
جیمین خندید...
ج: باشه حالا برو!
کوک رفت....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ک: آه...اون...اونسو...بهم خیانت کرده.(بغض)
جیمین از حرف جونگکوک شوک زده شد...
ج:چ.چی؟ مطمئنی؟
ک: آره اون...اون تو بغل یکی دیگه بود!
ج: از کجا میدونی؟
کوک گوشیشو درآورد و عکس رو به جیمین نشون داد.
ک: ایناها
ج:آخرین لحظه هفت ماه پیش روز ۲۵ام؟
مگه اون روز کلا تو توخونه نبودی؟
ک: چی؟
جیمین پوزخندی زد...
ج: مطمئنی این واقعیه؟ اصن اینو کی بهت داده؟
ک: میا دخترعموم!
ج: توضیح بده.
کوک:[فلش بگ به حرفای میا و کوکی که حرفای کوی ام میشه]
م: اون تورو دوست نداره!
ک: ازکجا میدونی؟
م: بیا این عکسو ببین...اونسوعه تو بغل سوجون(سوجون بیشتر میادااا😐😂)
ک: ا..این امکان نداره!
پایان..
ک: راستش همیشه هم به رابطه من و اونسو حسودی میکرد!
ج: هعی:|
تو به اونسو تهمت خیانت زدی!
ک: چی؟
ج: اون فتوشاپه!
کوک از حرفای جیمین تعجب کرده بود...ینی به اونسو تهمت خیانت زده؟
ک: ح.حالا من چیکارکنم؟
ج: برو قضیه رو بهش توضیح بده...اون اونقدرام دختر بدی نیس که عشقشو نبخشه!
ک:باشه!
کوک بلند شد تا بره که ایستاد...برگشتو جیمین رو بغل کرد...
ک: ازت ممنونم هیونگ!
جیمین خندید...
ج: باشه حالا برو!
کوک رفت....
۶.۹k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.