بازگشت به تاریکی
بازگشت به تاریکی
p"8
چند هفته بعد
با یه پسره آشنا شدم خیلی جذاب بود قرار بود امروز بریم بیرون لباس تولدم و که لیلا برام خریده بود پوشیده بودم موهامم باز بود آرایشم هم خیلی به تیپم می خورد جلوی در منتظر بودم که اومد که دیدم اومد گفت سلام منم گفتم داشتی چیکار می کردی گفتش ببخشید داشتم برات شیر کاکائو می خریدم کلی ذوق کردم و بغلش کردم اونم خندید و گفت تازه ببین کجا می خوایم بریم گفتم کجا گفتش الان می فهمی توی راه بودیم که آهنگ گزاشت من عاشق آهنگ بودم اونم می دونست باهم دیگه آهنگ و بلند خوندیم رسیدیم اونجایی که می خواستیم بریم من اون رستورانه رو خیلی دوست داشت رفتیم تو که یکی اومد و گفت بفرمایید از این طرف انگار از قبل رزو کرده بود نشسیت جایی که به اسم ما رزو شده بود سفارش دادیم و غذامون رو آوردن گفتم من می رم دستشویی گفت اکی رفتم جلوی آینه دستشویی رژ زدم و اومدم بیرون دیدم که داره یه دختره رو می بوسه به جای اینکه بیام جداشون کنم مستقیم رفتم بیرون یه ماشین گرفتم و حرکت کردم سمت خونمون رفتم تو آرایشم و پاک کردم و لباسام و عوض کردم بعد رفتم سمت گوشیم بهش زنگ زدم و جواب داد عشقم کجایی غذامون سرد شد بهش گفتم عزیزم خیلی طول می کشه ولی تا وقتی که من نیستم هیچی نخور گفت باشه عشقم قطع کردم و فیلم گزاشتم و خوراکی خوردم چون غذا نخورده بودم خیلی گشنم بود داشتم می خوردم که دیدم زنگ زد کلی فوشم داد منم بهش گفتم خوابم میاد بای قطع کردم و خوابیدم
فردا
p"8
چند هفته بعد
با یه پسره آشنا شدم خیلی جذاب بود قرار بود امروز بریم بیرون لباس تولدم و که لیلا برام خریده بود پوشیده بودم موهامم باز بود آرایشم هم خیلی به تیپم می خورد جلوی در منتظر بودم که اومد که دیدم اومد گفت سلام منم گفتم داشتی چیکار می کردی گفتش ببخشید داشتم برات شیر کاکائو می خریدم کلی ذوق کردم و بغلش کردم اونم خندید و گفت تازه ببین کجا می خوایم بریم گفتم کجا گفتش الان می فهمی توی راه بودیم که آهنگ گزاشت من عاشق آهنگ بودم اونم می دونست باهم دیگه آهنگ و بلند خوندیم رسیدیم اونجایی که می خواستیم بریم من اون رستورانه رو خیلی دوست داشت رفتیم تو که یکی اومد و گفت بفرمایید از این طرف انگار از قبل رزو کرده بود نشسیت جایی که به اسم ما رزو شده بود سفارش دادیم و غذامون رو آوردن گفتم من می رم دستشویی گفت اکی رفتم جلوی آینه دستشویی رژ زدم و اومدم بیرون دیدم که داره یه دختره رو می بوسه به جای اینکه بیام جداشون کنم مستقیم رفتم بیرون یه ماشین گرفتم و حرکت کردم سمت خونمون رفتم تو آرایشم و پاک کردم و لباسام و عوض کردم بعد رفتم سمت گوشیم بهش زنگ زدم و جواب داد عشقم کجایی غذامون سرد شد بهش گفتم عزیزم خیلی طول می کشه ولی تا وقتی که من نیستم هیچی نخور گفت باشه عشقم قطع کردم و فیلم گزاشتم و خوراکی خوردم چون غذا نخورده بودم خیلی گشنم بود داشتم می خوردم که دیدم زنگ زد کلی فوشم داد منم بهش گفتم خوابم میاد بای قطع کردم و خوابیدم
فردا
۹۶۰
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.