( من عاشق یک روانی شدم ) پارت ۵
( پلیس اومد سمت ماشین اون مرد عرب که اسمش علی بود )
علی : بفرمایید جناب سروان 😐
پلیس : با این خانم چه نسبتی دارید ؟🤨
علی : نامزدمه
پلیس : مرتبکه نود سالته ولی اون دختره فقط ۱۶ سالشه 😡
علی : عشق سن و سال نمیشناسه 🤗
پلیس : اون دختر میره بیمارستان شما باما میاید😡
علی : بهجرمعاشقشدن😡
پلیس : مرتیکه اون فقط ی بچهس 😡
( بهش دست بند زدن و بردنش بازداشتگاه و من رو بردن بیمارستان و بیهوش بودم فقط پام شکسته بود)
( از بیمارستان زنگ زدن به پدرم )
پرستار : سلام نسبتتون با خانم تینا کادی اغلو چیه ؟
بابام : پدرشون هستم
پرستار : ایشون کنار خیابون پیدا شدن و پاشون شکسته 🥲💔
بابام : کدوم بیمارستان ..؟
علی : بفرمایید جناب سروان 😐
پلیس : با این خانم چه نسبتی دارید ؟🤨
علی : نامزدمه
پلیس : مرتبکه نود سالته ولی اون دختره فقط ۱۶ سالشه 😡
علی : عشق سن و سال نمیشناسه 🤗
پلیس : اون دختر میره بیمارستان شما باما میاید😡
علی : بهجرمعاشقشدن😡
پلیس : مرتیکه اون فقط ی بچهس 😡
( بهش دست بند زدن و بردنش بازداشتگاه و من رو بردن بیمارستان و بیهوش بودم فقط پام شکسته بود)
( از بیمارستان زنگ زدن به پدرم )
پرستار : سلام نسبتتون با خانم تینا کادی اغلو چیه ؟
بابام : پدرشون هستم
پرستار : ایشون کنار خیابون پیدا شدن و پاشون شکسته 🥲💔
بابام : کدوم بیمارستان ..؟
۷.۲k
۳۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.