پارت ۱۶ قسمت اخر سناریو ی ریندو

ویوی ا.ت
ا.ت : ریو داریم کجا میریم
ریو : ن.نمیدونم
* ا.ت دستشو از تو دست ریو کشید بیرون *
ا.ت : میریم خونه ی من
ریو : چرا ، همینجا خوبه
ا.ت تو گوش ریو : اون دوتا رو نگاه کن
* دوتا مرد مست بودن که داشتن میومدن سمت ا.ت و ریو *
* ا.ت دست ریو رو گرفت و بدو بدو اوردتش خونه و اون دوتا هم داشتن دنبالشون میومدن ، ا.ت درو بست و اون دوتا داشتن میکوبیدن به در که درو باز کنن *
ریو : چیکار کنیم * نگران *
ا.ت : زنگ بزن به ران و ریندو و سانزو که بیان * نگران *
ریو : ب.باشه * نگران *
* زنگ زد *
ران : هق هق ریو * برای اولین بار داشت گریه میکرد *
ریو : ران بدو با....
ران : هق هق ببخشید
ریو : چیشده
ران : من هق هق داداش هق هق خیلی هق بدی هق هق بودم
ریو : مهم نیست الان فقط....
ران : هق هق مهمه هق هق تو هق با هق وجود هق هق تمامی اتفاقاتی که هق بخواتر هق ما سرت اومد هق هق اینجوری شدی هق هق ولی بازم هق هق دوستمون داری
ریو : ران من....
ران : هق هق ببخشید
* ریو عصبی شد *
ریو : دو دقیقه خفه شو دارم زر میزنم
ران : باشه * ران از حالت گریون درومود *
ریو : گوشی رو بزار رو ایفون
ران : گذاشتم
ریو : ما الان....




تا پارتی دیگر خداحافظ🥳😉