^ لذت انتقام ^ ( port 11 )
^ لذت انتقام ^ (port 11 )
ته : اول بیا اینجا
* رفتم دنبالش یک در رو باز کرد و رفت تو منم دنبالش رفتم ، اینجایی که رفتیم یک عالمه پله به سمت زیر داشت .
هانول: خسته شدم ، چیکارم داری؟
ته : کار؟ 😏 کارت ندارم فقط میخوام بهت نشون بدم کی جوجست .
* وقتی گفت می خوام بهت نشون بدم کی جوجست . یک ترس بدی افتاد توی وجودم . استادم ولی اون هنوز داشت از پله ها میرفت پایین . با تمام سرعت بدو بدو کردم و از پله ها رفتم بالا تا برم بیرون .
ته: الکی تلاش نکن اون در دیگه بسته شده و تا وقتی که من نخوام باز نمیشه ، پس با زبون خوش بیا پایین
هانول: می خوام برم بیرون ( با بغض )
ته : وقتی درسات رو خوب یاد گرفتی و جواب سوالای منو دادی بعد میتونی بری بیرون .
* اشکال نداره میرم پایین فوقش چهار تا سوال درباره ی اینکه چرا کوک رو دنبال میکردم میپرسه منم سر بالا جواب میدم .
رفتم پایین .
یک محوطه ی بزرگ بود وقتی رفتم جلو تر یکی در رو از پشت قفل کرد . برگشتم و مشت میکوبیدم به در.
هانول : در رو باز کن اهایی با توام لعنتی در رو باز کنننننن....
ته: الکی تقلا نکن تنها کسی که میتونه اون در رو باز کنه منم پس بیا سر من داد بزن.
* دویدم سمتش و یقش رو گرفتم به محض گرفتن یقش کمرم رو گفت و چسبوندم به دیوار . خنده ی عصبی کرد . صورتش رو نزدیکم کرد و.......
ادامه دارد......
ته : اول بیا اینجا
* رفتم دنبالش یک در رو باز کرد و رفت تو منم دنبالش رفتم ، اینجایی که رفتیم یک عالمه پله به سمت زیر داشت .
هانول: خسته شدم ، چیکارم داری؟
ته : کار؟ 😏 کارت ندارم فقط میخوام بهت نشون بدم کی جوجست .
* وقتی گفت می خوام بهت نشون بدم کی جوجست . یک ترس بدی افتاد توی وجودم . استادم ولی اون هنوز داشت از پله ها میرفت پایین . با تمام سرعت بدو بدو کردم و از پله ها رفتم بالا تا برم بیرون .
ته: الکی تلاش نکن اون در دیگه بسته شده و تا وقتی که من نخوام باز نمیشه ، پس با زبون خوش بیا پایین
هانول: می خوام برم بیرون ( با بغض )
ته : وقتی درسات رو خوب یاد گرفتی و جواب سوالای منو دادی بعد میتونی بری بیرون .
* اشکال نداره میرم پایین فوقش چهار تا سوال درباره ی اینکه چرا کوک رو دنبال میکردم میپرسه منم سر بالا جواب میدم .
رفتم پایین .
یک محوطه ی بزرگ بود وقتی رفتم جلو تر یکی در رو از پشت قفل کرد . برگشتم و مشت میکوبیدم به در.
هانول : در رو باز کن اهایی با توام لعنتی در رو باز کنننننن....
ته: الکی تقلا نکن تنها کسی که میتونه اون در رو باز کنه منم پس بیا سر من داد بزن.
* دویدم سمتش و یقش رو گرفتم به محض گرفتن یقش کمرم رو گفت و چسبوندم به دیوار . خنده ی عصبی کرد . صورتش رو نزدیکم کرد و.......
ادامه دارد......
۳.۵k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.