پارت سه
شوگا ویو
از اونجایی که همسر سورا بودم همه ی ادما رو مرخص کردم و توی یه فرصت مناسب سورا رو کشتم و الان دارم بر میگردن کره
پرش زمانی
رفتم در خونه هرچی در زدم کسی نبود
رفتم در خونه خواهرم گوهارا درو باز کرد و بعد از سلام و احوالپرسی اینا گفتم...
شوگا:تو میدونی نایون کجاست؟
گوهارا:چه خبر یادی ازش کردی اقای خیانت کار(با بغض)
شوگا:بعدا برات توضیح میدم فقط بگو الان کجاست؟
گوهارا:مرد میفهمیی مرد خودشو کشت چون توی عوضی بهش خیانت کردی(با جیغ و گریه)
با حرف های گوهارا انگار مردم و زنده شدم یعنی چی که مرد؟؟ادرس قبر رو گرفتم و رفتم پیشش بادیدن عکس و مشخصات دوباره زدم زیر گریه ولی یه چیزی عجیب بود چرا احساس میکردم نایون اینجا نیست ؟؟؟
شوگا:چاگیا؟خوبی؟من مطمعنم یه جایی اون بیرون داری زندگی میکنی ولی لین اخرین نشونه ای هست که ازت دارم(با بغض)
گل هارو پر پر کردم و رفتم دنبال کسی بگردم که نصف قلبمو با خودش برده
قلب من بی تاب بود نصفه دیگرش رو ببینه منم مشتاق بودم نایون رو ببینم.
...................................
پایان پارت سه
از اونجایی که همسر سورا بودم همه ی ادما رو مرخص کردم و توی یه فرصت مناسب سورا رو کشتم و الان دارم بر میگردن کره
پرش زمانی
رفتم در خونه هرچی در زدم کسی نبود
رفتم در خونه خواهرم گوهارا درو باز کرد و بعد از سلام و احوالپرسی اینا گفتم...
شوگا:تو میدونی نایون کجاست؟
گوهارا:چه خبر یادی ازش کردی اقای خیانت کار(با بغض)
شوگا:بعدا برات توضیح میدم فقط بگو الان کجاست؟
گوهارا:مرد میفهمیی مرد خودشو کشت چون توی عوضی بهش خیانت کردی(با جیغ و گریه)
با حرف های گوهارا انگار مردم و زنده شدم یعنی چی که مرد؟؟ادرس قبر رو گرفتم و رفتم پیشش بادیدن عکس و مشخصات دوباره زدم زیر گریه ولی یه چیزی عجیب بود چرا احساس میکردم نایون اینجا نیست ؟؟؟
شوگا:چاگیا؟خوبی؟من مطمعنم یه جایی اون بیرون داری زندگی میکنی ولی لین اخرین نشونه ای هست که ازت دارم(با بغض)
گل هارو پر پر کردم و رفتم دنبال کسی بگردم که نصف قلبمو با خودش برده
قلب من بی تاب بود نصفه دیگرش رو ببینه منم مشتاق بودم نایون رو ببینم.
...................................
پایان پارت سه
۲.۹k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.