پارت سی و هشتم
بچه ها بلاخره درسام تموم شد حالا می خوام براتون فیک بنویسم
سویونگ ـ از خود راضی
کوک ـ من از خود راضی نیستم دارم واقعیت رو میگم
سویونگ ـ خوب همینه از خود راضی هستی
کوک ـ پس می خوای از خودم نا راضی باشم
سویونگ ـ بیا بازم شروع کرد بعد میگه برو برام بچه بیار من بچه می خوام من هین جوریش دارم از دست تو دیوونه می شم بعد یکی دیگه هم بیارم بشین دوتا
کوک ـ مگه من چی گفتم تو چرا اینقدر زود جوش میاری وایسا داره از سرت دود در میاد
سویونگ ـ کوککککککککک
کوک ـ بله سویونگگگگگگگگگگگ
سویونگ ـ تو چرا این قدر رو مخی
کوک ـ من رو مخ نیستم من رو زمینم
سویونگ ـ جیغغغغغغغغغغغغغغغ
وای خدا من از دست تو دارم دیوونه می شم
کوک ـ بیا تو خودت مشکل داری بعد یعقه ی منو می گیری
سویونگ ـ فقط بزار دستم بهت برسه بلایی سرت میارم که مرغ هایی اسمون به حالت گریه کنن
کوکـ ـ خوب من کنارتم بزار بیام نزدیکتر دستت بهم برسه خوبه فقط تو اعصبی نشون
سویونگ ـ گریه وای من از دست این چیکار کنم
کوک ـ سویونگ گریه نکن برای بچت خوب نیست
سویونگ ـ بیا بقیه شوهر کردن منم شوهر کردم به جای اینه که بیاد بغلم کنه بگه گریه نکن می گه برای بچت خوب نیست وای خدا منو از دست این بکوش راحتم کن
کوک ـ چی میگه تو هر جا بری منم میام نمی تونی از ذستم فرار کنی
سویونگ ـ بیا فردا بریم دادگاه من دارم از دست تو دیوونه می شم
کوک ـ باشه فرادا میریم دادگاه داد بزنیم خوبه
سویونگ ـ وای تو تا منو دیوونه نکنی دست بردار نیستی نه
کوک ـ نه
سویونگ
سویونگ ـ از خود راضی
کوک ـ من از خود راضی نیستم دارم واقعیت رو میگم
سویونگ ـ خوب همینه از خود راضی هستی
کوک ـ پس می خوای از خودم نا راضی باشم
سویونگ ـ بیا بازم شروع کرد بعد میگه برو برام بچه بیار من بچه می خوام من هین جوریش دارم از دست تو دیوونه می شم بعد یکی دیگه هم بیارم بشین دوتا
کوک ـ مگه من چی گفتم تو چرا اینقدر زود جوش میاری وایسا داره از سرت دود در میاد
سویونگ ـ کوککککککککک
کوک ـ بله سویونگگگگگگگگگگگ
سویونگ ـ تو چرا این قدر رو مخی
کوک ـ من رو مخ نیستم من رو زمینم
سویونگ ـ جیغغغغغغغغغغغغغغغ
وای خدا من از دست تو دارم دیوونه می شم
کوک ـ بیا تو خودت مشکل داری بعد یعقه ی منو می گیری
سویونگ ـ فقط بزار دستم بهت برسه بلایی سرت میارم که مرغ هایی اسمون به حالت گریه کنن
کوکـ ـ خوب من کنارتم بزار بیام نزدیکتر دستت بهم برسه خوبه فقط تو اعصبی نشون
سویونگ ـ گریه وای من از دست این چیکار کنم
کوک ـ سویونگ گریه نکن برای بچت خوب نیست
سویونگ ـ بیا بقیه شوهر کردن منم شوهر کردم به جای اینه که بیاد بغلم کنه بگه گریه نکن می گه برای بچت خوب نیست وای خدا منو از دست این بکوش راحتم کن
کوک ـ چی میگه تو هر جا بری منم میام نمی تونی از ذستم فرار کنی
سویونگ ـ بیا فردا بریم دادگاه من دارم از دست تو دیوونه می شم
کوک ـ باشه فرادا میریم دادگاه داد بزنیم خوبه
سویونگ ـ وای تو تا منو دیوونه نکنی دست بردار نیستی نه
کوک ـ نه
سویونگ
۶.۶k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.