پارت سوم مافیا کیوت من
از زبان یونگی
جلوی در وایسادیم تا از در اومد بیرون دنبالش کردیم یه دختره هم کنارش بود یدفعه جلوشون پیچیدیم و بیهوشون کردیم
از زبان ا/ت
وقتی بیدار شدم تو یه اتاق خیلی قشنگ با تم مشکی و قرمز بودم خیلی خوشگل بود ولی من اینجا چیکار میکنم بلند شدم رفتم سمت در دستگیره رو کشیدم در قفل بود سرم درد میکرد شروع کروم به جیغ زدن که یدفعه در باز شد و همون پسره تو رستوران اومد تو
ا/ت:من و چرا آوردی اینجا*داد و جیغ
یونگی:چون دلم و بردی(یونگی جان حس نمیکنی خیلی خونسرد داری اعتراف میکنی پسرم😅)
ا/ت:*شکه شده فعلا
ا/ت:چی گفتی*تعجب
یونگی:گفتم دلم و بردی و قراره فردا یا پس فردا عروسی کنیم
ا/ت:من این کار و نمیکنم*داد خیلی خیلی بلند
یونگی اهمیت نداد و رفت از اتاق بیرون
شروع کردم به گریه کردن که یه دفعه یاد یونا افتادم بلند شدم و رفتم سمت در فکر کردم که قفله ولی در قفل نبود رفتم بیرون و دنبال اون پسره گشتم از یه خدمتکار پرسیدم گفت تو اتاق کارشه من ازش پرسیدم اتاق کارش کجاس گفت ته راهرو هفت تا اتاق هست اون آخریه منم رفتم سمت اتاقش در زدم گفت
یونگی:بیل تو
رفتم داخل
یونگی:چیزی میخوای
ا/ت:نه دوستم کجاست
یونگی: دوستت توی اتاق بغلی اتاق خودته
جلوی در وایسادیم تا از در اومد بیرون دنبالش کردیم یه دختره هم کنارش بود یدفعه جلوشون پیچیدیم و بیهوشون کردیم
از زبان ا/ت
وقتی بیدار شدم تو یه اتاق خیلی قشنگ با تم مشکی و قرمز بودم خیلی خوشگل بود ولی من اینجا چیکار میکنم بلند شدم رفتم سمت در دستگیره رو کشیدم در قفل بود سرم درد میکرد شروع کروم به جیغ زدن که یدفعه در باز شد و همون پسره تو رستوران اومد تو
ا/ت:من و چرا آوردی اینجا*داد و جیغ
یونگی:چون دلم و بردی(یونگی جان حس نمیکنی خیلی خونسرد داری اعتراف میکنی پسرم😅)
ا/ت:*شکه شده فعلا
ا/ت:چی گفتی*تعجب
یونگی:گفتم دلم و بردی و قراره فردا یا پس فردا عروسی کنیم
ا/ت:من این کار و نمیکنم*داد خیلی خیلی بلند
یونگی اهمیت نداد و رفت از اتاق بیرون
شروع کردم به گریه کردن که یه دفعه یاد یونا افتادم بلند شدم و رفتم سمت در فکر کردم که قفله ولی در قفل نبود رفتم بیرون و دنبال اون پسره گشتم از یه خدمتکار پرسیدم گفت تو اتاق کارشه من ازش پرسیدم اتاق کارش کجاس گفت ته راهرو هفت تا اتاق هست اون آخریه منم رفتم سمت اتاقش در زدم گفت
یونگی:بیل تو
رفتم داخل
یونگی:چیزی میخوای
ا/ت:نه دوستم کجاست
یونگی: دوستت توی اتاق بغلی اتاق خودته
۸.۴k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.