One eyed killer/قاتل تک چشم
One eyed killer\قاتلتکچشم
Apart 1
[تو ماشین]
کائوری؛بچه ها برای مدرسه چیزی لازم ندارین؟
شین؛ن
فویو؛عامم بابایی به من شیرکاکائو بخر🥺
کائوری؛باشه
شین؛بابا ساعت چنده؟
کائوری؛نه
فویو و شین؛چیییییییی
کائوری؛روز اول دیر کردین عالی؛😂
[رسیدن به دانشگاه شین]
شین؛مرسی بابا
[خدافظی کردن]
[ویو نویسنده]
شین با قدم های شمرده و نسبتا اروم داش میرفت به کلاس...
[در زد و باز کرد ]
شین؛سلام استاد
استاد؛سلام عزیزم،برو اون ته ی جای خالی هست اونجا بشین
شین؛چشم
شین رفت ته کلاس و نشست رو صندل خالی کنار یویی
یویی؛ععع سلام شینچان چ عجب دیدیمت
شین؛بمولا وقت سر خاروندن ندارم چ برسه باهاتون بیام بیرون یا حرف بزنم
یویی؛خیره مگه چی شده؟
شین؛بعدا میگم قضیه طولانیه
یویی؛باشه بگذریم،میگم شینچان
شین؛جانم؟
یویی؛ب نظرت اون پسره که اونجا نشسته یکم زیاد جذاب نیسسس؟[اشاره به ران]
شین؛تو که هیچ تو رو گربه کراش زدی حالا چه برسه رو این خشگله کراش نزنی؟عجببب
یویی؛فقط...نظرتو خواستم👈🏻👉🏻🥺
شین؛خوبه،قد بلنده،جذابه،رنگ موهاش🤌🏻
یویی؛بگذریم زنگ حرف میزنیم یکم به درس گوش کنیم تا اگر صدامون کرد مثل بز نگا نکنیم
شین؛حله
استاد؛خبب ببینین سوال پرسیده با فرمول دایره مقدار ایکس را پیدا کنین[ی سوال همینجوری گفتم دیگه ببخشید]
ک یهو خودکار از دست ران میوفته زمین و غل میخوره،میاد کنار پای شین
خم میشه و خودکارو ور میداره
شین؛عمم این باید ماله تو باشه؟
ران؛بله
[دادن خودکار به ران]
ران؛اریگاتو
شین؛....
[یویی خطاب به شین]
یویی؛من بودم شمارشو گرفته بودم
شین؛من شمارشو بگیرم و دقیقا کجام فرو کنم؟
یویی؛عیششش برو گمشو 😒
شین؛هیسسس دارم این مسئله رو مینیویسم
یویی؛ناموصا؟,
شین؛اره ناموصا،حالا خفه شو و اون مسئله رو حل کن قراره صدات کنه
یویی؛باشه ولی انقد مطمئن نگو صدام میکنه
شین؛حس شیشمم قویه
استاد؛یویی بیا حلش کن
یویی زیر لب؛دهنتونو
شین؛دیدییییییی🤣💔
پارت بعدم تا ساعت سه ظهر میدم الا میرم بکوم فردا مدرسه برم🥲💔🤌🏻
Apart 1
[تو ماشین]
کائوری؛بچه ها برای مدرسه چیزی لازم ندارین؟
شین؛ن
فویو؛عامم بابایی به من شیرکاکائو بخر🥺
کائوری؛باشه
شین؛بابا ساعت چنده؟
کائوری؛نه
فویو و شین؛چیییییییی
کائوری؛روز اول دیر کردین عالی؛😂
[رسیدن به دانشگاه شین]
شین؛مرسی بابا
[خدافظی کردن]
[ویو نویسنده]
شین با قدم های شمرده و نسبتا اروم داش میرفت به کلاس...
[در زد و باز کرد ]
شین؛سلام استاد
استاد؛سلام عزیزم،برو اون ته ی جای خالی هست اونجا بشین
شین؛چشم
شین رفت ته کلاس و نشست رو صندل خالی کنار یویی
یویی؛ععع سلام شینچان چ عجب دیدیمت
شین؛بمولا وقت سر خاروندن ندارم چ برسه باهاتون بیام بیرون یا حرف بزنم
یویی؛خیره مگه چی شده؟
شین؛بعدا میگم قضیه طولانیه
یویی؛باشه بگذریم،میگم شینچان
شین؛جانم؟
یویی؛ب نظرت اون پسره که اونجا نشسته یکم زیاد جذاب نیسسس؟[اشاره به ران]
شین؛تو که هیچ تو رو گربه کراش زدی حالا چه برسه رو این خشگله کراش نزنی؟عجببب
یویی؛فقط...نظرتو خواستم👈🏻👉🏻🥺
شین؛خوبه،قد بلنده،جذابه،رنگ موهاش🤌🏻
یویی؛بگذریم زنگ حرف میزنیم یکم به درس گوش کنیم تا اگر صدامون کرد مثل بز نگا نکنیم
شین؛حله
استاد؛خبب ببینین سوال پرسیده با فرمول دایره مقدار ایکس را پیدا کنین[ی سوال همینجوری گفتم دیگه ببخشید]
ک یهو خودکار از دست ران میوفته زمین و غل میخوره،میاد کنار پای شین
خم میشه و خودکارو ور میداره
شین؛عمم این باید ماله تو باشه؟
ران؛بله
[دادن خودکار به ران]
ران؛اریگاتو
شین؛....
[یویی خطاب به شین]
یویی؛من بودم شمارشو گرفته بودم
شین؛من شمارشو بگیرم و دقیقا کجام فرو کنم؟
یویی؛عیششش برو گمشو 😒
شین؛هیسسس دارم این مسئله رو مینیویسم
یویی؛ناموصا؟,
شین؛اره ناموصا،حالا خفه شو و اون مسئله رو حل کن قراره صدات کنه
یویی؛باشه ولی انقد مطمئن نگو صدام میکنه
شین؛حس شیشمم قویه
استاد؛یویی بیا حلش کن
یویی زیر لب؛دهنتونو
شین؛دیدییییییی🤣💔
پارت بعدم تا ساعت سه ظهر میدم الا میرم بکوم فردا مدرسه برم🥲💔🤌🏻
۱۸۴
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.