عشق صورتی من پارت7
انیا: وای بکی رو صدا زدم تا در رو باز کنه
دامیان : لوکاس رو بلند صدا مردم تا درو باز کنه
لوکاس : شاید یه اتفاقی افتاده بیا در رو باز کنیم
بکی :نه اینا اداشونه چون نمی خوان با هم باشن
همچنان داخل کلبه:
انیا : دامیان دید که دیگه فایده ای نداره صدا زدن رو تموم کرد و در رو شکست.
منم جیغ زدم وقتی چشمامو باز کردم دیدم.....
نویسنده: هعی امید وارم خوب باشه بقیش
دامیان : لوکاس رو بلند صدا مردم تا درو باز کنه
لوکاس : شاید یه اتفاقی افتاده بیا در رو باز کنیم
بکی :نه اینا اداشونه چون نمی خوان با هم باشن
همچنان داخل کلبه:
انیا : دامیان دید که دیگه فایده ای نداره صدا زدن رو تموم کرد و در رو شکست.
منم جیغ زدم وقتی چشمامو باز کردم دیدم.....
نویسنده: هعی امید وارم خوب باشه بقیش
۳.۷k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.