پارت³⁶~
خیلی تقلا کردم ولی هیچ تاثیری نداشت نشوندم روی صندلی ....
صدای دختره: به به هرزه جیمین ...میدونی چقد دنبالت گشتم عوضی
هنوز چهره دختر رو ندیده بودی تا اینکه اومد جلوی نور ....مکث کردی و نگاهش کردی امکان نداشت ....اون و کشتن ...جلوی چشمای تو بهش شلیک کردن ولی ...زنده موند ...با اشک تو چشمات داشتی نگاهش میکردی بعد چن مین دوباره شروع کردی به تقلا کردن ...
سونیا: بیهوشش کنید ...حوصلشو ندارم
اینو که گفت مرده یه دستمال گذاشت دم دهنتو به ثانیه نکشید که از هوش رفتی ....
فلش بک پیش کوک
کوک: ته
تهیونگ: هومم
کوک: حوصلم
تهیونگ: سر رفته ....چیه باز میخوای بزنی پس گردن من
کوک:خوبه هاااا...تفریح جالبه ی
تهیونگ: کوککک نزدیک من بشی جیغ میزنم
کوک: دو دقه میش که مافیا بودی
تهیونگ: الانم هستم....مردم ازار
کوک:😁بگذریم
کوک پاشد تا بره ...
تهیونگ: کجا؟
کوک: میرم پیش ا/ت
تهیونگ: بزار منم بیام ...میخوام برم پیش جیمین ...
کوک: پیشنهاد میکنم نرو
تهیونگ: چرا
کوک: یادت رفته چه سوتی دادی
تهیونگ: اوه اوه ....راست میگی میرم میش جیهوپ
کوک و ته هر دو رفتن سمت پله ها....پله ها رو گذشتن و به راه روی اتاق جیمین رسیدن ....
کوک: تو برو میش جیهوپ
تهیونگ: هوم باشه
بعد از هم جدا میشن کوک میره سمت اتاق جیمین و دو تقه به در میزنه ولی کسی جواب نمیده ...کارشو دوباره تکرار میکنه ...ولی بازم صدایی نمیاد ....اول فک میکنا که ا/ت خوابه ولی..با خودش میگه ا/ت که خوابش سنگین نیست ...برای همین یکم از درو باز میکنه تا مطمئن شه اتفاقی نیوفتاده ...در و که باز میکنه اول چشمش به تخت میافته که خالی در و هل میده که کامل اتاق معلوم میشه ...اما خبری از ا/ت نبود نگران میشه...میره سمت حموم فک میکنه ا/ت رفته دوش بگیره در و حموم و محکم میزنه ولی صدایی نمیاد
کوک: ا/تتتت ....ا/تتت حالت خوبه ......تو اونجایی
دیگ نمی تونه تحمل کنه و وارد حموم میشه اما کسی اونجا نبود ....سریع دوید سمت اتاق جیهوپ ...و در باز کرد....نفس نفس میزد...
جیهوپ: کوک ...چی شده حالت خوبه
کوک:ا/ت
تهیونگ: ا/ت چی
کوک :نیست
جیهوپ سریع از جاش بلند میشه...
جیهوپ: اون تو اتاق بود ...اصلا نیومد بیرون
تهیونگ: باید به جیمین بگیم
فاش بک پیش جیمین
جیمین: چی گفتی
تهیون: چرلا بهم نگفتی (با بغض)
جیمین نشست رو به روی تهیون جیمین: م...من
تهیون: تو که نبودی ....مامان خیلی ادیت می شود ...همش باید کال(کار) می کرد ....(اشکای تهیون مثل مروارید می ریخت) همش گریه میکرد....
جیمین دست کشید روی صوت تهیون گفت : ببخشید ....ببخشید که نبودم پیشت ...پیش مامانت خیلی اذیت شدین ولی ....ج..جبران میکنم ..قول میدم دیگ هیچ وقت تنهاتون نمیزارم ...
تهیون:...
چون دیر گذاشتم دوتا پارت گذاشتم فقط کامنت های پارت قبلی هم پر کنید😁
اینم همنطور😃
صدای دختره: به به هرزه جیمین ...میدونی چقد دنبالت گشتم عوضی
هنوز چهره دختر رو ندیده بودی تا اینکه اومد جلوی نور ....مکث کردی و نگاهش کردی امکان نداشت ....اون و کشتن ...جلوی چشمای تو بهش شلیک کردن ولی ...زنده موند ...با اشک تو چشمات داشتی نگاهش میکردی بعد چن مین دوباره شروع کردی به تقلا کردن ...
سونیا: بیهوشش کنید ...حوصلشو ندارم
اینو که گفت مرده یه دستمال گذاشت دم دهنتو به ثانیه نکشید که از هوش رفتی ....
فلش بک پیش کوک
کوک: ته
تهیونگ: هومم
کوک: حوصلم
تهیونگ: سر رفته ....چیه باز میخوای بزنی پس گردن من
کوک:خوبه هاااا...تفریح جالبه ی
تهیونگ: کوککک نزدیک من بشی جیغ میزنم
کوک: دو دقه میش که مافیا بودی
تهیونگ: الانم هستم....مردم ازار
کوک:😁بگذریم
کوک پاشد تا بره ...
تهیونگ: کجا؟
کوک: میرم پیش ا/ت
تهیونگ: بزار منم بیام ...میخوام برم پیش جیمین ...
کوک: پیشنهاد میکنم نرو
تهیونگ: چرا
کوک: یادت رفته چه سوتی دادی
تهیونگ: اوه اوه ....راست میگی میرم میش جیهوپ
کوک و ته هر دو رفتن سمت پله ها....پله ها رو گذشتن و به راه روی اتاق جیمین رسیدن ....
کوک: تو برو میش جیهوپ
تهیونگ: هوم باشه
بعد از هم جدا میشن کوک میره سمت اتاق جیمین و دو تقه به در میزنه ولی کسی جواب نمیده ...کارشو دوباره تکرار میکنه ...ولی بازم صدایی نمیاد ....اول فک میکنا که ا/ت خوابه ولی..با خودش میگه ا/ت که خوابش سنگین نیست ...برای همین یکم از درو باز میکنه تا مطمئن شه اتفاقی نیوفتاده ...در و که باز میکنه اول چشمش به تخت میافته که خالی در و هل میده که کامل اتاق معلوم میشه ...اما خبری از ا/ت نبود نگران میشه...میره سمت حموم فک میکنه ا/ت رفته دوش بگیره در و حموم و محکم میزنه ولی صدایی نمیاد
کوک: ا/تتتت ....ا/تتت حالت خوبه ......تو اونجایی
دیگ نمی تونه تحمل کنه و وارد حموم میشه اما کسی اونجا نبود ....سریع دوید سمت اتاق جیهوپ ...و در باز کرد....نفس نفس میزد...
جیهوپ: کوک ...چی شده حالت خوبه
کوک:ا/ت
تهیونگ: ا/ت چی
کوک :نیست
جیهوپ سریع از جاش بلند میشه...
جیهوپ: اون تو اتاق بود ...اصلا نیومد بیرون
تهیونگ: باید به جیمین بگیم
فاش بک پیش جیمین
جیمین: چی گفتی
تهیون: چرلا بهم نگفتی (با بغض)
جیمین نشست رو به روی تهیون جیمین: م...من
تهیون: تو که نبودی ....مامان خیلی ادیت می شود ...همش باید کال(کار) می کرد ....(اشکای تهیون مثل مروارید می ریخت) همش گریه میکرد....
جیمین دست کشید روی صوت تهیون گفت : ببخشید ....ببخشید که نبودم پیشت ...پیش مامانت خیلی اذیت شدین ولی ....ج..جبران میکنم ..قول میدم دیگ هیچ وقت تنهاتون نمیزارم ...
تهیون:...
چون دیر گذاشتم دوتا پارت گذاشتم فقط کامنت های پارت قبلی هم پر کنید😁
اینم همنطور😃
۱۰۴.۹k
۱۲ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۷۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.