P13

S(خیلی وقت بود که ندیدمش یعنی هنوز بهم حس داره نکنه با کسی توی رابطه باشه گرگ درونم میکوبید و گریه می‌کرد با زور خوابم برد )
JN: جونگکوکااا….(بلند) من میرم بخوابم …
Jk:باشه برو …. بخواب …..
\صبح/
S( ساعت ۸ بیدار شدم و دوش گرفتم ..و راه افتادم سمت شرکت )
JN(بیدار شدم ساعت ۷و لباسم رو پوشیدم و رفتم بهم من هنوز کارموز بودم و باید کار ها رو یاد میگرفتم امروز باید از روی یک مقاله مینوشتم)
S(از دور جمیمن رو نگاه میکردم /توی ذهنم/ هنوزم مثل قبل جذابی /)
JN( همه رفتنه بودن و من هنوز توی شرکت بودم و با چشمای پوف کرده داشتم تایپ میکردم )
S(میخواستم برم که دیدم یه مانیتور روشنه رفتم سمتش اون جیمین بود ) اقای پارک … بهتره برین خونه .. فردا ادامش رو بنوسید
JN( صداش خیلی آشنا بود و باعث گرگم زوزه بکشه و خوشحالی کنه روم رو برگودندم )ی… ونگی….تو…تو… اینجا چی کار…. میکنی ؟؟( با صدای لرزون)
S: نمدونی …من رییس این شرکتم …
JN: ( سعی کردم ریلکس باشم من واقعا به این کار نیاز دارم) او… متاسفم … نمدونستم ….( بلند شدم و خم شدم که..)

آدمین ( اول معذرت میخوام که دیر شد دوم شخصیت های که آمگا و الفان
JN: امگا
S: آلفا
Jk: امگا
T: آلفا
هیون جو ( خواهر جیمین) بتا
یون سو : آلفا