شات نهم
اومدم نزدیکتر تا صورت زنه رو ببینم ولی اعضا صدام زدن منم رفتم
از زبان ا/ت
رفتم برای ته جین پشمک و خوراکی گرفتم ولی وقتی اومدم نبود داشتم اطراف رو نگاه میکردم یه لحظه ترسی توی وجودم پدید اومد اشکام داشتن میومدن پایین که دیدمش دویدم و محکم بغلش کردم ته جین کجا بودی پسرم نمیگی من سکته میکنم ها چی شد کجا رفتی
ته جین مامان من رفتم تا یه عروسک بگیرم ببخشید
باشه عشق مامان ولی این ذو کی برات گرفت
یه آقا برام گرفت
کی کجاست
اون جا.... مامان ولی تازه اونجا بود
اشکال نداره بیا برگردیم ولی ته جین قول بده دیگه ازم دور نشی باشه
باشه مامان ببخشید
لپش رو بوسیدم و باهم برگشتیم هتل و بعد از شام خوابیدیم
صبح زودتر از ته جین بیدار شدم
و با منیجرم صحبت کردم میگفت امروز خیلی کار داریم و تا شب میتونه بکشه بخاطر همین باید یه فکری به حال ته جین میکردم قطعا توی هتل نمیموند پس یه چیز دیگه ای پيدا کردم یه مهد کودک معروفی به اسم شادی کودک بود که توی کلاسی به بچه ها درس میدادن و اونا رو مشغول میکردن ته جین رو بیدار کردم صبحونه رو توی لابی هتل خوردیم بعد رفتیم
به اونجا خودم شخصا با مدیرش حرف زدم و قرار شد اونا هم خیلی مواظب ته جین باشن از اونجا اومدم بیرون و با ته جین هم حرف زدم براش چند تا چیز توی کیفش گذاشتم بعد هم یه بادیگارد محض احتیاط پیششون گذاشتم خودمم سوار ون شدم رفتم به محل فیلمبرداری بعد از اون عکسبرداری و
شب هم مصاحبه بود
از زبان ته جین
مامان که رفت یه جایی نشستم یه خانومی اومد
سلام بچه ها من خانم پارک هستم امروز قرار شما رو ببریم یه جای خيلی خوب کسی هست که اینجا گروه بی تی اس رو بشناسه
یکی 🤚🤚 خانم من خواهرم طرفدارشون هست و یه بار عکسشون هم نشونم داد میگن یه گروه موسیقی هست
خانم پارک درسته دخترم ماهم امروز قراره بریم به دیدن اونا
دان دان دانننننن
از زبان ا/ت
رفتم برای ته جین پشمک و خوراکی گرفتم ولی وقتی اومدم نبود داشتم اطراف رو نگاه میکردم یه لحظه ترسی توی وجودم پدید اومد اشکام داشتن میومدن پایین که دیدمش دویدم و محکم بغلش کردم ته جین کجا بودی پسرم نمیگی من سکته میکنم ها چی شد کجا رفتی
ته جین مامان من رفتم تا یه عروسک بگیرم ببخشید
باشه عشق مامان ولی این ذو کی برات گرفت
یه آقا برام گرفت
کی کجاست
اون جا.... مامان ولی تازه اونجا بود
اشکال نداره بیا برگردیم ولی ته جین قول بده دیگه ازم دور نشی باشه
باشه مامان ببخشید
لپش رو بوسیدم و باهم برگشتیم هتل و بعد از شام خوابیدیم
صبح زودتر از ته جین بیدار شدم
و با منیجرم صحبت کردم میگفت امروز خیلی کار داریم و تا شب میتونه بکشه بخاطر همین باید یه فکری به حال ته جین میکردم قطعا توی هتل نمیموند پس یه چیز دیگه ای پيدا کردم یه مهد کودک معروفی به اسم شادی کودک بود که توی کلاسی به بچه ها درس میدادن و اونا رو مشغول میکردن ته جین رو بیدار کردم صبحونه رو توی لابی هتل خوردیم بعد رفتیم
به اونجا خودم شخصا با مدیرش حرف زدم و قرار شد اونا هم خیلی مواظب ته جین باشن از اونجا اومدم بیرون و با ته جین هم حرف زدم براش چند تا چیز توی کیفش گذاشتم بعد هم یه بادیگارد محض احتیاط پیششون گذاشتم خودمم سوار ون شدم رفتم به محل فیلمبرداری بعد از اون عکسبرداری و
شب هم مصاحبه بود
از زبان ته جین
مامان که رفت یه جایی نشستم یه خانومی اومد
سلام بچه ها من خانم پارک هستم امروز قرار شما رو ببریم یه جای خيلی خوب کسی هست که اینجا گروه بی تی اس رو بشناسه
یکی 🤚🤚 خانم من خواهرم طرفدارشون هست و یه بار عکسشون هم نشونم داد میگن یه گروه موسیقی هست
خانم پارک درسته دخترم ماهم امروز قراره بریم به دیدن اونا
دان دان دانننننن
۵۸.۴k
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.