پارت ۳۱ (آخر)
پارت ۳۱ (آخر)
دستشو روی دست جیمین گذاشت و ناخوداگاه گفت
×ممنونم جیمین..که تنهام نذاشتی!..
جیمین بهش تنه ای زد
*دیوونه..فاز سنگین برنداریا! حال ندارم!
×فقط ازت تشکر کردما!!
جیمین خندید و دست یونگی رو فشاری داد
*میدونم..منم ازت ممنونم..که من کله شقو تنها نذاشتی!
و با لبخند به سمت قاب عکسی که توش هر سه نفرشون بودن برگشت
دلش برای جانگکوک تنگ شده بود اما همینکه میفهمید اون سالمه براش کافی
بود..
عکس تهیونگ رو که از توی کتاب بریده بود رو از جیبش اورد بیرون و با
چسبی کنار عکس خودشون چسبوند!
شاید به ظاهر کار مسخره ای بود اما این اون بود که قلب اونارو بهم نزدیک تر
کرد..پس..
لازم بود که اون هم جز خانواده و دوستشون حساب بشه!
کتاب رو از توی قفسه برداشت..
شاید شادی الانش رو مدیون همین کتاب بود..
کتابی که خودش اوضاع رو درست کرد..
کتابی که یک بار برای همیشه تغییر کرد و زندگی تهیونگ رو 180درجه عوض
کرد
صفحه اخرش رو باز کرد..خیلی وقت بود که این صفحه ها پر شده بودن و
دیگه چیزی نوشته نشده بود..
زمانی نفرین شده بود بود زندگی کردن و لحظات شادی و غمگین زیادی رو
"کیم تهیونِگ خوناشام با جئون جانگکوِک انسان برای همیشه توی خونه ای که
باهم تجربه کردن.."
+باورت نمیشد که یه همچین پایانی روزی برای کتابت نوشته بشه؟!
دستای جانگکوک از پشت دور تهیونگ حلقه شد که باعث شد برای لذتش
تهیونگ چند لحظه ای چشاشو ببنده..
خنده ای کرد و سرشو روی شونه جانگکوک گذاشت
-راستش..نه..
-از وقتی که دیدمت..فهمیدم که دردسرسازی..اما به خودم اطمینان داشتم که
عاشقت نمیشم!..
جانگکوک لبخندی زد و حلقه دستاشو محکم تر کرد
+یه جمله رو توی کتاب خیلی دوست دارم..اون واقعا کتاب محشریه..تهیونگ چیزی نگفت که جانگکوک ادامه داد
+عاشق تو شدن بهترین بخش زندگی من بود!
لبخند تهیونگ عمیق تر شد که دست جانگکوک سمت نوار رفت و دکمه ای رو
زد که اهنگ پخش شد..!
و با پخش شدن اهنگ مثل همیشه هر دو مقابل هم قرار گرفتن و تا نیمه های
شب مشغول رقصیدن در کنار هم شدن!..
I want you to be the one to stay
من ازت میخوام که تو اون شخصی بشی که میمونه
You give me the night and day
تو بهم شب و روز میدی
I think about you all the time
من همش دارم به تو فکر میکنم
24/7 365
بیست و چهار ساعت از هفت روِز سیصت و شصت و پنج روِز سال
Are you gonna be the one?
قراره تو اون شخص باشی؟
mysterious book📕
Meli:)
دستشو روی دست جیمین گذاشت و ناخوداگاه گفت
×ممنونم جیمین..که تنهام نذاشتی!..
جیمین بهش تنه ای زد
*دیوونه..فاز سنگین برنداریا! حال ندارم!
×فقط ازت تشکر کردما!!
جیمین خندید و دست یونگی رو فشاری داد
*میدونم..منم ازت ممنونم..که من کله شقو تنها نذاشتی!
و با لبخند به سمت قاب عکسی که توش هر سه نفرشون بودن برگشت
دلش برای جانگکوک تنگ شده بود اما همینکه میفهمید اون سالمه براش کافی
بود..
عکس تهیونگ رو که از توی کتاب بریده بود رو از جیبش اورد بیرون و با
چسبی کنار عکس خودشون چسبوند!
شاید به ظاهر کار مسخره ای بود اما این اون بود که قلب اونارو بهم نزدیک تر
کرد..پس..
لازم بود که اون هم جز خانواده و دوستشون حساب بشه!
کتاب رو از توی قفسه برداشت..
شاید شادی الانش رو مدیون همین کتاب بود..
کتابی که خودش اوضاع رو درست کرد..
کتابی که یک بار برای همیشه تغییر کرد و زندگی تهیونگ رو 180درجه عوض
کرد
صفحه اخرش رو باز کرد..خیلی وقت بود که این صفحه ها پر شده بودن و
دیگه چیزی نوشته نشده بود..
زمانی نفرین شده بود بود زندگی کردن و لحظات شادی و غمگین زیادی رو
"کیم تهیونِگ خوناشام با جئون جانگکوِک انسان برای همیشه توی خونه ای که
باهم تجربه کردن.."
+باورت نمیشد که یه همچین پایانی روزی برای کتابت نوشته بشه؟!
دستای جانگکوک از پشت دور تهیونگ حلقه شد که باعث شد برای لذتش
تهیونگ چند لحظه ای چشاشو ببنده..
خنده ای کرد و سرشو روی شونه جانگکوک گذاشت
-راستش..نه..
-از وقتی که دیدمت..فهمیدم که دردسرسازی..اما به خودم اطمینان داشتم که
عاشقت نمیشم!..
جانگکوک لبخندی زد و حلقه دستاشو محکم تر کرد
+یه جمله رو توی کتاب خیلی دوست دارم..اون واقعا کتاب محشریه..تهیونگ چیزی نگفت که جانگکوک ادامه داد
+عاشق تو شدن بهترین بخش زندگی من بود!
لبخند تهیونگ عمیق تر شد که دست جانگکوک سمت نوار رفت و دکمه ای رو
زد که اهنگ پخش شد..!
و با پخش شدن اهنگ مثل همیشه هر دو مقابل هم قرار گرفتن و تا نیمه های
شب مشغول رقصیدن در کنار هم شدن!..
I want you to be the one to stay
من ازت میخوام که تو اون شخصی بشی که میمونه
You give me the night and day
تو بهم شب و روز میدی
I think about you all the time
من همش دارم به تو فکر میکنم
24/7 365
بیست و چهار ساعت از هفت روِز سیصت و شصت و پنج روِز سال
Are you gonna be the one?
قراره تو اون شخص باشی؟
mysterious book📕
Meli:)
۲۲.۴k
۳۰ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.