دلم برای خودم تنگ می شود گاهی"
دلم برای خودم تنگ می شود گاهی"
دل زمانه هم از سنگ می شود گاهی
به یاد آن همه شور و نشاط و یکرنگی
نقاب چهره چه بی رنگ می شود گاهی
مسیر خاطره ها را دوباره می پویم
وجود فاصله فرسنگ می شود گاهی
صدای پاک و لطیف ترنم باران
برای شعر من آهنگ می شود گاهی
در این دوروزه ی دنیا چه می شود ما را؟
که راه چاره فقط جنگ می شود گاهی
میان این همه رنگی که حاصل نور است
حضور عاطفه کم رنگ می شود گاهی
چرا پرنده ی آزاد آسمان بهشت
اسیر دانه ی نیرنگ می شود گاهی
از ازدحام دروغ و هجوم رنگ و ریاست
که پای رفتنمان لنگ می شود گاهی
چنان به ساقه ی دنیای خویش می پیچیم
که ساده ماندنمان ننگ می شود گاهی
غبار خستگی و غم گرفت پنجره را
دلم برای آینه ها تنگ می شود گاهی
تمام شد غزلم نیمه ماند حرف دلم
مجال قافیه هم تنگ می شود گاهی...
دل زمانه هم از سنگ می شود گاهی
به یاد آن همه شور و نشاط و یکرنگی
نقاب چهره چه بی رنگ می شود گاهی
مسیر خاطره ها را دوباره می پویم
وجود فاصله فرسنگ می شود گاهی
صدای پاک و لطیف ترنم باران
برای شعر من آهنگ می شود گاهی
در این دوروزه ی دنیا چه می شود ما را؟
که راه چاره فقط جنگ می شود گاهی
میان این همه رنگی که حاصل نور است
حضور عاطفه کم رنگ می شود گاهی
چرا پرنده ی آزاد آسمان بهشت
اسیر دانه ی نیرنگ می شود گاهی
از ازدحام دروغ و هجوم رنگ و ریاست
که پای رفتنمان لنگ می شود گاهی
چنان به ساقه ی دنیای خویش می پیچیم
که ساده ماندنمان ننگ می شود گاهی
غبار خستگی و غم گرفت پنجره را
دلم برای آینه ها تنگ می شود گاهی
تمام شد غزلم نیمه ماند حرف دلم
مجال قافیه هم تنگ می شود گاهی...
۲.۳k
۱۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.