اولین باری که مامانت دیدم جذب زیباییش شدم نتونستم چشم برد
اولین باری که مامانت دیدم جذب زیباییش شدم نتونستم چشم بردارم
بعد کلی بدبختی تونستم خونه زندگی سالم بسازم و با مامانت ازدواج کنم اون پای همه ی روانی بودنم موند خب بعد 2 سال تو به دنیا اومدی هوتو کو مامانت توی خونه تورو به دنیا اورد چون ترسید مثل من انسان به دنیا نیای ولی وقتی یک شب زد به سرم داشتم چند نفرو میکشتم مامانت منو دید تورو بغل کردو فرار کرد من دیگه تورو پیدا نکردم ولی مامانت برگردوندم اون خیلی دلش برات تنگ شده توی بغل گرفتش *
خب پسر کوچولوی عزیزم تو اغوش من جات امنه بیا بریم خونه
از کنار همه اونا رد شد * جنا.. زه
بعد کلی بدبختی تونستم خونه زندگی سالم بسازم و با مامانت ازدواج کنم اون پای همه ی روانی بودنم موند خب بعد 2 سال تو به دنیا اومدی هوتو کو مامانت توی خونه تورو به دنیا اورد چون ترسید مثل من انسان به دنیا نیای ولی وقتی یک شب زد به سرم داشتم چند نفرو میکشتم مامانت منو دید تورو بغل کردو فرار کرد من دیگه تورو پیدا نکردم ولی مامانت برگردوندم اون خیلی دلش برات تنگ شده توی بغل گرفتش *
خب پسر کوچولوی عزیزم تو اغوش من جات امنه بیا بریم خونه
از کنار همه اونا رد شد * جنا.. زه
۱.۷k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.