مروارید آبی پارت ۲۰
سر تکون داده دوباره شروع کرد به تعریف کردن یه داستان عجیب
ببین پسر جون
توی ژاپن عدد ۴ عدد نحسیه اکثر ساختمونا دو سه طبقه بیشتر نیستند
اما اگه بیشتر از سه طبقه داشته باشند طبقه ۴ ندارند
طبقه ۴ همیشه اتاق خالی از سکنه است که هیچ رفت و آمدی اونجا انجام نمیشه نه از طریق پله بهش راهی هست نه از طریق آسانسور ولی یه وقتایی
با فشار دادن چند تا دکمه همزمان میتونی به طبقه ۴ بری چون آسانسور هنگ میکنه توی همون طبقه وایمیسته
دلیل اینکه من دکمههای ۳ و ۵ رو فشار میدادم اینه که نزدیکترین
عددها به چهار بودند
تعجب کردم البته خب شنیده بودم که میگن عدد ۴ عدد نحسیه و اینکه ساختمونهای بلند و بزرگ طبقه ۴ ندارند اما تا حالا برام
پیش نیومده بود که توی طبقه ۴ توقف کنم
رو بهش کردم و گفتم
ببین مگه عدد ۴ عدد نحسی نیست ممکنه اگه بیایم این طبقه اتفاقای بدی برامون بیفته به نظرم بهتره برگردیم
خوب یه جورایی از بچگی در گوش منم خونده بودن که عدد ۴ عدد نحسیه
(نکته اصیل من دروغ نمیگم این عدد ۴ توی ژاپن میگن نحسه واقعیه من خودم داخل نت در موردش خوندم دلیل نحس بودنشم اینه که عدد ۴ نوشته از لحاظ نوشتاری به کلمه مرگ شباهت زیادی داره)
رو به من کرد و گفت نگران نباش تو زمانی که من اینجام فکر نکنم اتفاق بدی برات بیفته
یه دفعه از کوره در رفتم و گفتم
خودتم داری میگی یه فکر کنم اتفاق بدی برات نیفته خب یعنی خودتم از حرفی که میزنی مطمئن نیستی از کجا معلوم شد اتفاق بدی افتاد
همین جوری تو اوج عصبانیت
بودم که دستشو گذاشت روی شونم و گفت
آخی اینجا رو ببین انگار خیلی میترسی
بچه ترسو خب اگه میترسی میتونی برگردی
اعصابم بیشتر خورد شد و سرش داد زدم من بچه ترسون نیستم خودتی
بعدش رو بهم کرد و گفت پس اگه بچه ترسو نیستی بیا با هم بریم
واقعا میترسیدم ولی برای اینکه بهش ثابت کنم نمیترسم بازم رفتم همراهش
از آسانسور اومدیم بیرون و به سمت در که آخر اتاق قرار داشت حرکت کردیم وقتی میخواست درو باز کنه اولش حس خیلی بدی داشتم
ولی وقتی درو باز کرد
ببین پسر جون
توی ژاپن عدد ۴ عدد نحسیه اکثر ساختمونا دو سه طبقه بیشتر نیستند
اما اگه بیشتر از سه طبقه داشته باشند طبقه ۴ ندارند
طبقه ۴ همیشه اتاق خالی از سکنه است که هیچ رفت و آمدی اونجا انجام نمیشه نه از طریق پله بهش راهی هست نه از طریق آسانسور ولی یه وقتایی
با فشار دادن چند تا دکمه همزمان میتونی به طبقه ۴ بری چون آسانسور هنگ میکنه توی همون طبقه وایمیسته
دلیل اینکه من دکمههای ۳ و ۵ رو فشار میدادم اینه که نزدیکترین
عددها به چهار بودند
تعجب کردم البته خب شنیده بودم که میگن عدد ۴ عدد نحسیه و اینکه ساختمونهای بلند و بزرگ طبقه ۴ ندارند اما تا حالا برام
پیش نیومده بود که توی طبقه ۴ توقف کنم
رو بهش کردم و گفتم
ببین مگه عدد ۴ عدد نحسی نیست ممکنه اگه بیایم این طبقه اتفاقای بدی برامون بیفته به نظرم بهتره برگردیم
خوب یه جورایی از بچگی در گوش منم خونده بودن که عدد ۴ عدد نحسیه
(نکته اصیل من دروغ نمیگم این عدد ۴ توی ژاپن میگن نحسه واقعیه من خودم داخل نت در موردش خوندم دلیل نحس بودنشم اینه که عدد ۴ نوشته از لحاظ نوشتاری به کلمه مرگ شباهت زیادی داره)
رو به من کرد و گفت نگران نباش تو زمانی که من اینجام فکر نکنم اتفاق بدی برات بیفته
یه دفعه از کوره در رفتم و گفتم
خودتم داری میگی یه فکر کنم اتفاق بدی برات نیفته خب یعنی خودتم از حرفی که میزنی مطمئن نیستی از کجا معلوم شد اتفاق بدی افتاد
همین جوری تو اوج عصبانیت
بودم که دستشو گذاشت روی شونم و گفت
آخی اینجا رو ببین انگار خیلی میترسی
بچه ترسو خب اگه میترسی میتونی برگردی
اعصابم بیشتر خورد شد و سرش داد زدم من بچه ترسون نیستم خودتی
بعدش رو بهم کرد و گفت پس اگه بچه ترسو نیستی بیا با هم بریم
واقعا میترسیدم ولی برای اینکه بهش ثابت کنم نمیترسم بازم رفتم همراهش
از آسانسور اومدیم بیرون و به سمت در که آخر اتاق قرار داشت حرکت کردیم وقتی میخواست درو باز کنه اولش حس خیلی بدی داشتم
ولی وقتی درو باز کرد
۹۹۹
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.