اوتاکو های خوشبخت پارت پنج
اوتاکو های خوشبخت پارت پنج
کانو به محض شنیدن صدا زنک می خوابه رو زمین خودشو تکون تکون میده مثلا مورده داره تشنج میکنه
اسا:😑خدا شفات بده
کانو:مورده..
اسا میرود در را باز می کند
در کمال تعجب
چیفویو اونجاست..
اسا:هه چیفویو ...ام سلام😁ضایع(تو مایکیو ببینی چی میشی)
چیفویو:هه هه هه سلام ..ام کانو چان خونست؟(استرسی)
اسا:خونه که هست ولی تو نمیای تو؟
چیفویو :نههههه ...یعنی نه اهم نه اگه میشه بگین کانو چان بیاد(استرسی)
اسا:ام..یه لحظه
در را میبندد
اسا:کانو ..کانوووووو .(خیلی اروم حرف میزنه)
کانو:کیه چیه با من چیکار داره؟
اسا:یه چیز بگم خونسردیت رو حفظ کن باشه؟
کانو:چیشده؟
اسا:چیفویو امده با تو کار داره؟
کانو:وات دا فاخ چیفویو کیه؟
اسا:همونی که گالریت پره عکساش بود بورو دیگه بدبخت زیر پاش علف سبز شد
کانو:صبر کن همون چیفویو؟
اسا:اره دیگه بورو
حل دادن کانو به سمت
*کانو وا کردن در
*اسا رفتن
کانو:س س سلام ..هه هه هه(سعی در طبیعی بودن)
چیفویو:سلام کانو چان(استرس تا ناموص)
کانو:کاری داشتین؟(لبخند ضایع)
چیفویو:ها بله اهم*خم شدن تا کمر و گرفتن یه داتا شاخه گل جلوی کانو
چیفویو:کانو چان...توروخدااا فردا با من بیا فستیوال(استرسسسسسس)
کانو:هنگ...
کانو:...
چیفویو:..
چیفویو:کانو چان نظرتون چیه میای باهام؟(استرس)
کانو :ها ..چیزز..حتما ..امم یعنی باشه..*گرفتن شاخه گلا
چیفویو:ذوق چشمای توله گربه ای
کانو که انگار یه چیزی یادش امده
کانو:چیفویو کون؟
چیفویو:های(دوباره استزس گرفت)
کانو:فردا میشه همینجا بیای دنبالم؟(گفته بودم این دوتا خیلی پرو رو ان)
چیفویو سرخ:های ی(لکنت)..من ..دیگه میرم..فردا میبینمتون..سایو و و نا ا ا ررا
کانو:سایونارا
گفته بودم اینا هم محله ایه چیفویو اینان
چیفویو هم اینا رو میشناسه
درواقع همه محل اینارو میشناسن
چون خیلی شلوغ و پر سرو صدان
چنتا جرم ضرب و شتم توسط آسا و
و چند مورد کور شدگی توسط اسپری فلفل کانو هم داشتن
چیفویو هم رو کانو کراشه
منظوره آسا هم از اینکه گفت همون چیفویو یی که گوشیت پر از عکساش بود توی زندگی فبلیشون که عسل یا همون کانو رو چیفویو کراش بوده
همین دیگه
تا پارت بعد بای
کانو به محض شنیدن صدا زنک می خوابه رو زمین خودشو تکون تکون میده مثلا مورده داره تشنج میکنه
اسا:😑خدا شفات بده
کانو:مورده..
اسا میرود در را باز می کند
در کمال تعجب
چیفویو اونجاست..
اسا:هه چیفویو ...ام سلام😁ضایع(تو مایکیو ببینی چی میشی)
چیفویو:هه هه هه سلام ..ام کانو چان خونست؟(استرسی)
اسا:خونه که هست ولی تو نمیای تو؟
چیفویو :نههههه ...یعنی نه اهم نه اگه میشه بگین کانو چان بیاد(استرسی)
اسا:ام..یه لحظه
در را میبندد
اسا:کانو ..کانوووووو .(خیلی اروم حرف میزنه)
کانو:کیه چیه با من چیکار داره؟
اسا:یه چیز بگم خونسردیت رو حفظ کن باشه؟
کانو:چیشده؟
اسا:چیفویو امده با تو کار داره؟
کانو:وات دا فاخ چیفویو کیه؟
اسا:همونی که گالریت پره عکساش بود بورو دیگه بدبخت زیر پاش علف سبز شد
کانو:صبر کن همون چیفویو؟
اسا:اره دیگه بورو
حل دادن کانو به سمت
*کانو وا کردن در
*اسا رفتن
کانو:س س سلام ..هه هه هه(سعی در طبیعی بودن)
چیفویو:سلام کانو چان(استرس تا ناموص)
کانو:کاری داشتین؟(لبخند ضایع)
چیفویو:ها بله اهم*خم شدن تا کمر و گرفتن یه داتا شاخه گل جلوی کانو
چیفویو:کانو چان...توروخدااا فردا با من بیا فستیوال(استرسسسسسس)
کانو:هنگ...
کانو:...
چیفویو:..
چیفویو:کانو چان نظرتون چیه میای باهام؟(استرس)
کانو :ها ..چیزز..حتما ..امم یعنی باشه..*گرفتن شاخه گلا
چیفویو:ذوق چشمای توله گربه ای
کانو که انگار یه چیزی یادش امده
کانو:چیفویو کون؟
چیفویو:های(دوباره استزس گرفت)
کانو:فردا میشه همینجا بیای دنبالم؟(گفته بودم این دوتا خیلی پرو رو ان)
چیفویو سرخ:های ی(لکنت)..من ..دیگه میرم..فردا میبینمتون..سایو و و نا ا ا ررا
کانو:سایونارا
گفته بودم اینا هم محله ایه چیفویو اینان
چیفویو هم اینا رو میشناسه
درواقع همه محل اینارو میشناسن
چون خیلی شلوغ و پر سرو صدان
چنتا جرم ضرب و شتم توسط آسا و
و چند مورد کور شدگی توسط اسپری فلفل کانو هم داشتن
چیفویو هم رو کانو کراشه
منظوره آسا هم از اینکه گفت همون چیفویو یی که گوشیت پر از عکساش بود توی زندگی فبلیشون که عسل یا همون کانو رو چیفویو کراش بوده
همین دیگه
تا پارت بعد بای
۳.۰k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.