时间流逝… گذر زمان...
有时,时间的流逝似乎在我体内停止了...
گاهی وقت ها انگار گذر زمان در درونم متوقف میشود...
而在那一刻…
و در آن لحظه...
我可以回去...
میتوانم به عقب برگردم...
看看我走过的路...
و راهی را که پیموده ام ببینم...
我所有记忆的痕迹在我凝视的目光前掠过...
رد پای تمام خاطراتم از پیش نگاه من میگذرد...
同时我不知道为什么...
و نمیدانم چرا...
时不时想要...
گهگاه دلم میخواهد...
让我回到我走过的路...
به مسیری که طی کردم برگردم...
并采取我的脚一会儿...
و لحظه ای پایم را...
而不是跟随我的脚步...
در جای رد پاهای گذشته ام بگذارم...
.
.
.
گاهی وقت ها انگار گذر زمان در درونم متوقف میشود...
而在那一刻…
و در آن لحظه...
我可以回去...
میتوانم به عقب برگردم...
看看我走过的路...
و راهی را که پیموده ام ببینم...
我所有记忆的痕迹在我凝视的目光前掠过...
رد پای تمام خاطراتم از پیش نگاه من میگذرد...
同时我不知道为什么...
و نمیدانم چرا...
时不时想要...
گهگاه دلم میخواهد...
让我回到我走过的路...
به مسیری که طی کردم برگردم...
并采取我的脚一会儿...
و لحظه ای پایم را...
而不是跟随我的脚步...
در جای رد پاهای گذشته ام بگذارم...
.
.
.
۱۵.۵k
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.