for you
part⁴
سومی:همه که مثل تو نیستن
ات:تو سال ۲۰۲۴ روز ۸ ژانویه چه جور دستگیر میشن"بغض"
کوک:چش شد سومی
ات:من تو روز ۷ ژانویه سال ۲۰۲۴ ساعت ۲۳:۵۹ میمیرم بگو فقط چطوری اونا دستگیر میشن"بغض"
لارا:کی گفته تو بهترین دوست منی
ات:تو با اون کانگ عوضی دیشب سکس داشتی بعد اومدی اینجا چیکار"داد"
کوک:بچه ها ادم فضایی
ات:من میخوام بدونم چطور دستگیر میشن
کوک:من زنگ زدم به پلیس اول رفتن دوربینها رو چک کردن بعد که فهمیدن اونان تو مراسم ختم دستگیر شدن "سرد"
ات:چرا گفتی"بغض"
کوک:اون راننده تاکسی پدرت بود و اگر اینو بزارم کنار دکترا گفتن کیم ات ۸ ژانویه ساعت ۲۲:۰۰ میمیره و تو قبلش مردی و اونا خوشحال بودن
دوهی:الان یعنی شما جفتتون از اینده اومدین
لارا:تو اینده من با کی ازدواج میکنم
ات:تو یه هرزه بد کانگ می سو ازدواج میکنی حالا هم گمشو بیرون"داد"
جین:هوسوک اروم بگیر صحنه خوبه نمیخواد غش بری
سومی:یونگی بلندشو تمام شد تمام شد
ات:هوپی هیونگ خوبی ببخشید اگر داد زدم"خنده-اشک درون چشم"
سوجین:سومی بیا منو بگیر این الان حالش بد بود "غش"
ریوجین:دخترا دست به کار شین دوهی و سومی اینجا کار میکنن هانول و هانا سوجین رو به هوش میارن ات بیا کمک من
همه:چشم
جین:خب خب نامجون هوپی رو ببر به هوشش بیار جیمین توهم ته و هانا رو اشتی بده یونگی باید بری بیرون استخرو تمیز کنی و در اخر کوک تو هم پاشو برو خونه رو تمیز کن
همه به غیر از کوک:نهههههههههههههههه
کوک:وسایلو بده من
ات:عر برگام رئیس منم کار میکنه من فکر کردم فقط بلده غر بزنه داد و بی داد کنه و ایراد بگیره"تعجب"
کوک:اینجا هیچکس منو رسمی صدا نمیزنه بستنی کیم
نامی و جین و ته و ات :اووووووووووووووو بفهم چی میگی
دوهی:کیم های بزرگ کار کنین خوش به حال منو سومی فامیل شوهرامون پارک و مینه
کوک:لبنیات میهن "اِ ایناهم لبنیات میهن دارن"ادرس پارک سر کوچه مغازه ای به نام مین
سومی:پرو
یونگی:من کارمو شروع کردم
جیمین:هانا توروخدا با این اشتی کن این یه گوهی خورده
هانا:عمرا
ته:کسی هم نخواست
"آشپزخونه"
ریوجین:پسرم کوک اینم بشور
کوک:من هنوز خونه رو تمیز نکردم
جین:غرغر نکن فقط ظرفا مونده که بشوری
ات:اخیش کار منم تمام شد
جین:ات تو ظرفا رو بشور
ات:من کیم اینجا کجاس"غش رفت"
کوک:چقدر دلیل خوبی اورد بلند شو بچه"میزنه به ات"
جین:اِوا خاک تو سرم هانا اون ته مارو ول کن بیا دوست هفتم اکیپتون از هوش رفت
هانا:اخه جیمین نمیزاره
ته:منم میخوام برم پیش یونگی
هانا:ایش جیمین هیونگ اصلا باشه باهاش اشتی میکنم ولم کن بچم از هوش رفت"میدوعه به سمت ات"
ریوجین:افرین بهت کوک میدونم خیلی ظرف بود حالا ظرفای بعد از شام رو جیمین و ته و هانا و جین میشورن
جین:
🍁🍂
سومی:همه که مثل تو نیستن
ات:تو سال ۲۰۲۴ روز ۸ ژانویه چه جور دستگیر میشن"بغض"
کوک:چش شد سومی
ات:من تو روز ۷ ژانویه سال ۲۰۲۴ ساعت ۲۳:۵۹ میمیرم بگو فقط چطوری اونا دستگیر میشن"بغض"
لارا:کی گفته تو بهترین دوست منی
ات:تو با اون کانگ عوضی دیشب سکس داشتی بعد اومدی اینجا چیکار"داد"
کوک:بچه ها ادم فضایی
ات:من میخوام بدونم چطور دستگیر میشن
کوک:من زنگ زدم به پلیس اول رفتن دوربینها رو چک کردن بعد که فهمیدن اونان تو مراسم ختم دستگیر شدن "سرد"
ات:چرا گفتی"بغض"
کوک:اون راننده تاکسی پدرت بود و اگر اینو بزارم کنار دکترا گفتن کیم ات ۸ ژانویه ساعت ۲۲:۰۰ میمیره و تو قبلش مردی و اونا خوشحال بودن
دوهی:الان یعنی شما جفتتون از اینده اومدین
لارا:تو اینده من با کی ازدواج میکنم
ات:تو یه هرزه بد کانگ می سو ازدواج میکنی حالا هم گمشو بیرون"داد"
جین:هوسوک اروم بگیر صحنه خوبه نمیخواد غش بری
سومی:یونگی بلندشو تمام شد تمام شد
ات:هوپی هیونگ خوبی ببخشید اگر داد زدم"خنده-اشک درون چشم"
سوجین:سومی بیا منو بگیر این الان حالش بد بود "غش"
ریوجین:دخترا دست به کار شین دوهی و سومی اینجا کار میکنن هانول و هانا سوجین رو به هوش میارن ات بیا کمک من
همه:چشم
جین:خب خب نامجون هوپی رو ببر به هوشش بیار جیمین توهم ته و هانا رو اشتی بده یونگی باید بری بیرون استخرو تمیز کنی و در اخر کوک تو هم پاشو برو خونه رو تمیز کن
همه به غیر از کوک:نهههههههههههههههه
کوک:وسایلو بده من
ات:عر برگام رئیس منم کار میکنه من فکر کردم فقط بلده غر بزنه داد و بی داد کنه و ایراد بگیره"تعجب"
کوک:اینجا هیچکس منو رسمی صدا نمیزنه بستنی کیم
نامی و جین و ته و ات :اووووووووووووووو بفهم چی میگی
دوهی:کیم های بزرگ کار کنین خوش به حال منو سومی فامیل شوهرامون پارک و مینه
کوک:لبنیات میهن "اِ ایناهم لبنیات میهن دارن"ادرس پارک سر کوچه مغازه ای به نام مین
سومی:پرو
یونگی:من کارمو شروع کردم
جیمین:هانا توروخدا با این اشتی کن این یه گوهی خورده
هانا:عمرا
ته:کسی هم نخواست
"آشپزخونه"
ریوجین:پسرم کوک اینم بشور
کوک:من هنوز خونه رو تمیز نکردم
جین:غرغر نکن فقط ظرفا مونده که بشوری
ات:اخیش کار منم تمام شد
جین:ات تو ظرفا رو بشور
ات:من کیم اینجا کجاس"غش رفت"
کوک:چقدر دلیل خوبی اورد بلند شو بچه"میزنه به ات"
جین:اِوا خاک تو سرم هانا اون ته مارو ول کن بیا دوست هفتم اکیپتون از هوش رفت
هانا:اخه جیمین نمیزاره
ته:منم میخوام برم پیش یونگی
هانا:ایش جیمین هیونگ اصلا باشه باهاش اشتی میکنم ولم کن بچم از هوش رفت"میدوعه به سمت ات"
ریوجین:افرین بهت کوک میدونم خیلی ظرف بود حالا ظرفای بعد از شام رو جیمین و ته و هانا و جین میشورن
جین:
🍁🍂
۱۰.۱k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.