پارت 28
/لطفا با من بیاین باید یه چیزی رو ببینین .
با قدم های بلند سمت نگهبانی رفتم و اون هم
همراهم اومد وارد شدم و سوالی نگاهش کردم.
تهیونگ:خب؟
سری تکون داد و پشت سیستم نشست و فیلم رو
پلی کرد روی میز خم شدم و دقیق به مانیتور
خیره شدم و با دیدن کسی که مثلا پنهانی از دیوار
می پره و عرض باغ رو طی می کنه و سمت خونه ته باغ میره چشمام رو بستم که دستام شروع به لرزیدن کرد متنفرم از این که کسی من رو احمق فرض کنه مشتی روی میز کوبیدم و با خشم سمت خونه ته باغ رفتم تو کل این مسیر تقریبا طولانی
نفس های عمیق می کشیدم تا به محض دیدنش گردنش رو خورد نکنم ولی فایده نداشت و از خشمم کم نمی شد با دیدن کفشاش جلوی در به مرز جنون رسیدم و با مشت به جون در افتادم و طولی نکشید که آجوما در رو با وحشت باز کرد و با چشمای گشاد شده خیره میشه به منی که تو این زمستون با یه تیشرت نازک جلوش وایستادم ولی از عصبانیت مثل یه کوره در حال سوختنم
تهیونگ : بگو ب ی اد ب ی رون .
آجوما:آقا
پریدم وسط حرفش انگشت اشارم رو روی بینیم
گذاشتم
تهیونگ : هیس حرف نباشه فقط بگو بیاد .
اینو گفتم که سرش رو پایین انداخت و کنار رفت و صداش کرد با سر پایین افتاده جلوی در که ظاهر میشه که
..............
لایک و کامنت یادتون نره 😊💜
با قدم های بلند سمت نگهبانی رفتم و اون هم
همراهم اومد وارد شدم و سوالی نگاهش کردم.
تهیونگ:خب؟
سری تکون داد و پشت سیستم نشست و فیلم رو
پلی کرد روی میز خم شدم و دقیق به مانیتور
خیره شدم و با دیدن کسی که مثلا پنهانی از دیوار
می پره و عرض باغ رو طی می کنه و سمت خونه ته باغ میره چشمام رو بستم که دستام شروع به لرزیدن کرد متنفرم از این که کسی من رو احمق فرض کنه مشتی روی میز کوبیدم و با خشم سمت خونه ته باغ رفتم تو کل این مسیر تقریبا طولانی
نفس های عمیق می کشیدم تا به محض دیدنش گردنش رو خورد نکنم ولی فایده نداشت و از خشمم کم نمی شد با دیدن کفشاش جلوی در به مرز جنون رسیدم و با مشت به جون در افتادم و طولی نکشید که آجوما در رو با وحشت باز کرد و با چشمای گشاد شده خیره میشه به منی که تو این زمستون با یه تیشرت نازک جلوش وایستادم ولی از عصبانیت مثل یه کوره در حال سوختنم
تهیونگ : بگو ب ی اد ب ی رون .
آجوما:آقا
پریدم وسط حرفش انگشت اشارم رو روی بینیم
گذاشتم
تهیونگ : هیس حرف نباشه فقط بگو بیاد .
اینو گفتم که سرش رو پایین انداخت و کنار رفت و صداش کرد با سر پایین افتاده جلوی در که ظاهر میشه که
..............
لایک و کامنت یادتون نره 😊💜
۷۷.۳k
۱۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.