دوپارتی.حساس یا عشق(۱)
ویو ا.ت. از دیروز عطسه هام شروع شده بود و از صبح کم کم تبم هم داره شروع می شه هعی باید به حرف جین گوش می دادم و لباس گرم می پوشیدم خداروشکر این چند روز تو کمپانی کار داشت و نیومده خونه مگر نه قرار بود هم غر بزنه هم مثل یه گل شکننده کل مدت من رو تو شیشه می زاشت تا خدایی تکرده بدتر نشم.
فلش بک به ساعت ۳ ظهر
ویو ا.ت. رو کاناپه دراز کشیده بودم و به فیلم نگاه می کردم که صدای گوشیم حواسم رو پرت کرد برش داشتم که دیدم جین پیام داده
چتشون.
جین.های بیب ۱ ساعت بعد می یام خونه چیزی می خوای؟
ا.ت. چرا ۱ ساعت بعد؟به خاطر من می یای نیاز نیست بیای ها!
جین.بیب دلت واسم تنگ نشده؟
ا.ت.چرا تنگ شده فقط انتظار نداشتم بیای 🫣
جین.دارلینگ حتی حرفای بدون صداتم کیوته
ا.ت.اوم من رفتم سریالم شروع شد
پایان چت
ا.ت.یا خداااااا من الان با این بینی قرمز و زیر چشمای پف کره و قرمز چی کار کنم ، ای واییییییییییی پنک کیکم هم تموم شده بود خب خب هوففف فهمیدم موهام رو می ندازم رو صورتم یه بلوز دست بلند می پوشم تا متوجه دمای بدنم نشه همینجوری با خودم زر می زدم و خودم رو پوشش می دادن که با صدای در تازه متوجه این شدم که ۱ ساعته دارم مثل دیوونه ها غر می زنم بدوبدو رفتم پایین و در و باز کردم که جین رو دیدم دستش یه گل بود که داد به من و بعد نزدیکم شد و از کمرم گرفت
جین.بیب دلم واست تنگ شده بود
ا.ت.م منم (ذهنش . آخه تو این شانس خدا کنه متوجه دمای بدنم نشه)
جین دستش رو برد سمت موهای ا.ت و آروم کنارشون زد و مثل همیشه صورت ا.ت رو برسی کرد تا از خلقت خدا لذت ببره که این بار متوجه دگر گونی رنگ ها رو صورت فرشتش شد
جین.دال خوبی؟چرا رنگت پریده؟چشمات چی چرا پف کردن؟(نگران)
ا.ت.اوم من خوبم ف فقط این یه نوع میکاپ جدید تو تیک تاکه داشتم تستش می کردم(لبخند ضایع)
جین. اوهوم(شک کرده)
جین آروم ا.ت رو برآید بغل کرد و برد سمت کاناپه و خودش دراز کشید و ا.تم گذاشت بغلش و صورت ا.ت رو کمی آورد بالا و به چشمای فرشته کوچولوش زول زد از نظر جین چشمای اون شبیه کهکشانی بود که نظیر اون رو حتی خدا هم دیگه نمی تونست درست کنه
جین.دلم واسه اونا تنگ شده
و بدون این که به ا.ت اجازه بده حرف بزنه نزدیک لبای ا.ت شد و یه بوسه ی نرم رو شروع کرد ولی بعد ۲ مین از ا.ت جدا شد
فلش بک به ساعت ۳ ظهر
ویو ا.ت. رو کاناپه دراز کشیده بودم و به فیلم نگاه می کردم که صدای گوشیم حواسم رو پرت کرد برش داشتم که دیدم جین پیام داده
چتشون.
جین.های بیب ۱ ساعت بعد می یام خونه چیزی می خوای؟
ا.ت. چرا ۱ ساعت بعد؟به خاطر من می یای نیاز نیست بیای ها!
جین.بیب دلت واسم تنگ نشده؟
ا.ت.چرا تنگ شده فقط انتظار نداشتم بیای 🫣
جین.دارلینگ حتی حرفای بدون صداتم کیوته
ا.ت.اوم من رفتم سریالم شروع شد
پایان چت
ا.ت.یا خداااااا من الان با این بینی قرمز و زیر چشمای پف کره و قرمز چی کار کنم ، ای واییییییییییی پنک کیکم هم تموم شده بود خب خب هوففف فهمیدم موهام رو می ندازم رو صورتم یه بلوز دست بلند می پوشم تا متوجه دمای بدنم نشه همینجوری با خودم زر می زدم و خودم رو پوشش می دادن که با صدای در تازه متوجه این شدم که ۱ ساعته دارم مثل دیوونه ها غر می زنم بدوبدو رفتم پایین و در و باز کردم که جین رو دیدم دستش یه گل بود که داد به من و بعد نزدیکم شد و از کمرم گرفت
جین.بیب دلم واست تنگ شده بود
ا.ت.م منم (ذهنش . آخه تو این شانس خدا کنه متوجه دمای بدنم نشه)
جین دستش رو برد سمت موهای ا.ت و آروم کنارشون زد و مثل همیشه صورت ا.ت رو برسی کرد تا از خلقت خدا لذت ببره که این بار متوجه دگر گونی رنگ ها رو صورت فرشتش شد
جین.دال خوبی؟چرا رنگت پریده؟چشمات چی چرا پف کردن؟(نگران)
ا.ت.اوم من خوبم ف فقط این یه نوع میکاپ جدید تو تیک تاکه داشتم تستش می کردم(لبخند ضایع)
جین. اوهوم(شک کرده)
جین آروم ا.ت رو برآید بغل کرد و برد سمت کاناپه و خودش دراز کشید و ا.تم گذاشت بغلش و صورت ا.ت رو کمی آورد بالا و به چشمای فرشته کوچولوش زول زد از نظر جین چشمای اون شبیه کهکشانی بود که نظیر اون رو حتی خدا هم دیگه نمی تونست درست کنه
جین.دلم واسه اونا تنگ شده
و بدون این که به ا.ت اجازه بده حرف بزنه نزدیک لبای ا.ت شد و یه بوسه ی نرم رو شروع کرد ولی بعد ۲ مین از ا.ت جدا شد
۴.۵k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.