فیک کوک«پسر دایی»
فیک کوک«پسر دایی»
پارت 5
.
.
+عمه دارید شوخی میکنید؟ معلومه که ات رو دوس دارم اگه نداشتم براش این حلقه رو نمیخریدم.
&خیلی خیلی خب. اوکی اوکی. خب میخوای ازش خواستگاری کنی یا اینکه ما بهش بگیم.
+من یه فکری داشتم.
&چی عزیزم بگو
+اینک من دم پله ها وا میستم (خونه ات اینا دو طبقس به خاطر همین اتاق ات طبقه ی بالاس.) و شما صداش کنید وقتی اومد پایین من حلقه رو جاش میگیرم.
&اره پسرم حتما.
ات ویو:
تو اتاق نشسته بودم منتظر کوک بودم بیاد بالا که مامانم صدام کرد
&ات دخترم بیا یه لحظه.
و سریع رفتم پایین. همین که رسیدم پایین جونگ کوک یه جمله در اورد که توش یه انگشتر خیلی خوشگل و کیوت بود و گفت
+ملکه ی قلبم میشی که قصرت رو داخلش بسازی؟اره پرنسس کوچولوم؟
_وای کوک(گریه)
+اوهوم؟
_بلههههههه.
کوک انگشتر رو دست ات کرد و هم رو محکم بغل کردن و بقیه دس میزدن. ات هم گریه میکرد.
پارت 5
.
.
+عمه دارید شوخی میکنید؟ معلومه که ات رو دوس دارم اگه نداشتم براش این حلقه رو نمیخریدم.
&خیلی خیلی خب. اوکی اوکی. خب میخوای ازش خواستگاری کنی یا اینکه ما بهش بگیم.
+من یه فکری داشتم.
&چی عزیزم بگو
+اینک من دم پله ها وا میستم (خونه ات اینا دو طبقس به خاطر همین اتاق ات طبقه ی بالاس.) و شما صداش کنید وقتی اومد پایین من حلقه رو جاش میگیرم.
&اره پسرم حتما.
ات ویو:
تو اتاق نشسته بودم منتظر کوک بودم بیاد بالا که مامانم صدام کرد
&ات دخترم بیا یه لحظه.
و سریع رفتم پایین. همین که رسیدم پایین جونگ کوک یه جمله در اورد که توش یه انگشتر خیلی خوشگل و کیوت بود و گفت
+ملکه ی قلبم میشی که قصرت رو داخلش بسازی؟اره پرنسس کوچولوم؟
_وای کوک(گریه)
+اوهوم؟
_بلههههههه.
کوک انگشتر رو دست ات کرد و هم رو محکم بغل کردن و بقیه دس میزدن. ات هم گریه میکرد.
۱۲.۲k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.