من را به نورلند ببر
من را به نورلند ببر
سرش توی پرونده داخل دستش بود و با دقت بهش نگاه میکرد.
با کنجکاوی پرسیدم: چیزی اون تو درباره ورود من نوشته؟
با عصبانیت پرونده رو روی میز پرت کرد و گفت: چطوری وارد نورلند شدی؟
دهن کجی کردم و گفتم: اگه میدونستم که یک ساعت اینجا منتظر جنابالی سر پا نمی موندم.
کمی به اطراف نگاه کردم و گفتم: عجیبه چیزی که من از نورلند شنیدم خیلی با اینجا فرق داره تو باید پیتر پن باشی درسته؟
چشماشو ریز کرد و با دقت بهم نگاه کرد و گفت: نمیدونم درباره ی چی حرف میزنی ولی اسم من پیتر پن نیست، اسمم وکتور هست که بطور مخفف میشه وی........
سرش توی پرونده داخل دستش بود و با دقت بهش نگاه میکرد.
با کنجکاوی پرسیدم: چیزی اون تو درباره ورود من نوشته؟
با عصبانیت پرونده رو روی میز پرت کرد و گفت: چطوری وارد نورلند شدی؟
دهن کجی کردم و گفتم: اگه میدونستم که یک ساعت اینجا منتظر جنابالی سر پا نمی موندم.
کمی به اطراف نگاه کردم و گفتم: عجیبه چیزی که من از نورلند شنیدم خیلی با اینجا فرق داره تو باید پیتر پن باشی درسته؟
چشماشو ریز کرد و با دقت بهم نگاه کرد و گفت: نمیدونم درباره ی چی حرف میزنی ولی اسم من پیتر پن نیست، اسمم وکتور هست که بطور مخفف میشه وی........
۲.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.