پارت هفدهم:
دستش رو بالا آورد تا به اون چند نفر بفهمونه مشکلی نداره و حالش خوبه.
هیونجین دستاش رو دور کمر فلیکس حلقه کرد و اون رو روی تخت گذاشت. جلوش زانو زد و دستاش رو گرفت و لب زد: حالت خوبه؟
-چطور خوب باشم؟ کلافه شدم هیچی یادم نمیاد نه تورو میشناسم نه دلیل کارات رو میدونم
کلافه شدم از خاطره ها و صداهای جدیدی که توی مغزم اکو میشن
جیسونگ جلو رفت و پسر رو به آغوشش دعوت کرد.
مینهو که انگار چیزی میدونست روبه فلیکس لب زد: پس بیا درموردشون حرف بزنیم. درمورد خاطره هایی که میبینی بگو چه حسی داری؟
-وقتی خاطره هارو میبینم مثل این میمونه که انگار وزنه صد کیلویی توی سرم بزارن. گوشام سوت میکشن و شقیقه ام درد میگیره.خوابایی میبینم که توی همشون هیونجین هست.
با شنیدن اسمش از زبون فلیکس بعد از چندسال پروانه ای شد اما سعی کرد مثل همیشه مخفیش کنه
فلیکس بدون مکث ادامه داد: حس میکنم دارم باهاش خدافظی میکنم ولی مثل یه خدافظی معمولی نیست. مثل این میمونه که سینم رو بشکافن و قلبم رو از توش بیرون بکشن.
شنیدن این حرفای فلیکس مثل این میموند که انگار یکی قلبش رو توی مشتش گرفته و ناخون هاش رو توش فرو میکنه. برای اینکه کسی چشمای خیسش رو نبینه با قدم های بلند جو غمگین اتاق رو ترک کرد.
هیونجین دستاش رو دور کمر فلیکس حلقه کرد و اون رو روی تخت گذاشت. جلوش زانو زد و دستاش رو گرفت و لب زد: حالت خوبه؟
-چطور خوب باشم؟ کلافه شدم هیچی یادم نمیاد نه تورو میشناسم نه دلیل کارات رو میدونم
کلافه شدم از خاطره ها و صداهای جدیدی که توی مغزم اکو میشن
جیسونگ جلو رفت و پسر رو به آغوشش دعوت کرد.
مینهو که انگار چیزی میدونست روبه فلیکس لب زد: پس بیا درموردشون حرف بزنیم. درمورد خاطره هایی که میبینی بگو چه حسی داری؟
-وقتی خاطره هارو میبینم مثل این میمونه که انگار وزنه صد کیلویی توی سرم بزارن. گوشام سوت میکشن و شقیقه ام درد میگیره.خوابایی میبینم که توی همشون هیونجین هست.
با شنیدن اسمش از زبون فلیکس بعد از چندسال پروانه ای شد اما سعی کرد مثل همیشه مخفیش کنه
فلیکس بدون مکث ادامه داد: حس میکنم دارم باهاش خدافظی میکنم ولی مثل یه خدافظی معمولی نیست. مثل این میمونه که سینم رو بشکافن و قلبم رو از توش بیرون بکشن.
شنیدن این حرفای فلیکس مثل این میموند که انگار یکی قلبش رو توی مشتش گرفته و ناخون هاش رو توش فرو میکنه. برای اینکه کسی چشمای خیسش رو نبینه با قدم های بلند جو غمگین اتاق رو ترک کرد.
۴.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.