فیک جانگ کوک(عشق اشتباهی)پارت۱۴*

از زبان اویی:
بعد بیست دقیقه دل کندم از حموم و اومدم بیرون.دیدم یه بولیز گشاد صورتی کمرنگ با یه شلوار چسبان سفید رو تخته کیفمم امادست.کوک همه چی رو اماده کرده بود..
_بیب بیا صبحونه.دیرمون میشه هاااا
+بزار لباس بپوشم.
لباسام رو پوشیدم و موهام رو با حوله خشک کردم و یه رژ ملیح صورتی هم زدم و از اتاق رفتم بیرون.کوک رو کاناپه بود.و داشت زل می زد به گل و گیاه هااا.رو میز رو نگاه کردم.
دوتا بشقاب که شامل موچی های رنگاوارنگ با طمع های بستنی شکلاتی و توت فرنگی و به علاوه ی چیز کیک ژاپنی تو هر دوتا بشقاب بود با دوتا ماگ ست که توشون هاتچاکلت بود.
+از کی تاحالا چاگی ما خوش سلیقه شده؟
_از وقتی که تو برای اون شدی🙃
+چندش
_العانم دیگه زر نزن بگیر بخور دیرمون میشه.
+باشهنشستم صبحونم رو تا ته خوردم.بعدم پاشدیم رفتیم سوار ماشین شدیم.چشام رو بهم زدم رسیدیم پیاده شدم.
_تو برو واسه ی منم جا بگیر
+کجا؟کجا؟
_شیر موز
+یعنی هاااا تو برو اصلا با شیر موز ازدواج کن نظرت چیه؟
_نمکدون
و گازشو گرفت و رفت.داشتم راه میرفتم که امی واسم زیر پایی گرفت افتادن.سرمو بالا کردم.
+هی کره الاغ مگه مرض داری؟
یهو دیدم یکی کمکم کرد بلند شم سوکجین بود بهترین دوستم.
+او سوکجین دلم واست تنگ شده بود.
_باهاش رل زدی؟
+بیشتر از رل رفت
_زیاده زوی نبود؟
+شکلات تحریک کننده خوب خوردیم تو بار
_بسه بیا بریم.تو کلاس نیم ساعت زود رسیدیم.
+باشه
(پارت بعد۱۷ لایک۱۷ کامنتی که جز کامنت بعدییی باشه)