وقتی پریودی و...p2(آخر)
#سناریو #استری_کیدز #جونگین #هیونجین #فلیکس #هان #لینو #بنگچان #چانگبین
بدون جوابی از سمتت گوشی رو قطع کرد. سریع اما بدون سر و صدایی از خوابگاه بیرون رفت.
کلید رو توی در انداخت و وارد شد، همه جا تاریک بود و فقط نور صفحه تلوزیون بود که کمی خونه رو روشن میکرد.
÷ات؟
نگاهی به اطراف کرد تا بلاخره سایه ای از تو رو داخل اتاق دید. سریع داخل اتاق شد، صبر نکرد و خیلی زود از روی تخت براید استایل بغلت کرد، ناله کوتاهی کردی و خودتو بیشتر توی هم پیچیدی.
÷هیششش،یکم تحمل کن عزیزکم قول میدم زود دردتو کم کنم
لباساتو با احتیاط در آورد، آروم جسمتو داخل وانی که با آب گرم پر بود گذاشت و بعد از اینکه مطمئن شد راحتی از حمام بیرون رفت تا برات لباس و قرص بیاره.
یکم گذشت،حالا در اثر اون قرصا و اون وان آب گرم دردت کمتر شده بود(روی تختت بودی). آروم چشماتو از هم فاصله دادی،کنارت نشسته بود و نگاهت میکرد،هر از گاهی هم بوسه ای روی دستت میزاشت.
×ممنونم هیون
لبخندی زد و موهای خیستو از صورتت کنار زد. جوابی که به خاطر تشکرت بهت داد چند قطره اشک بود که تو با دیدنشون بدنتو صاف تر کردی و با شستت گونشو نوازش کردی.
× هی من حالم خوبه
÷من متاسفم*با گریه تقریبا زیاد*
متعجب نگاهش کردی و ادامه داد.
÷ من باید میدونستم تایم پریودیت این هفتست، نباید تنهات میزاشتم من... من واقعا بدترین دوست پسریم که هر کسی میتونه داشته باشه.
سرشو بین دستاش گرفت و پایین انداخت، اشک میریخت. این صحنه درسته که برات دردناک بود ولی حس خوبی بهت میداد. اینکه انقدر نگرانته و براش مهمی خیلی برات ارزشمند بود.
÷من متاسفم ات، انقدر درگیر کامبک شدم که فراموش کردم از مهم ترین شخص زندگیم مراقبت کنم
لبخندی زدی
× اینا مهم نیست هیونی. همین که الان پیشمی برام کافیه عشقم؛ لازم نیست انقدر به خودت سخت بگیری، من درکت میکنم باشه؟
نگاهشو بهت داد و بعد از چند ثانیه پشتت دراز کشید و بغلت کرد. سرشو توی موهات برد و بدنتو بیشتر به بدنش چسبوند.
÷عاشقتم فرشته من، اونقدری که نمیتونم توصیفش کنم و نمیتونی تصورش کنی
به سمتش برگشتی و بوسه ای روی لبش زدی.
× من خیلی بیشتر از اینا عاشقتم
لبخندی زد و سرتو به سینش چسبوند و شروع به نوازش موهات کرد. حالا بعد از یه هفته آرامش واقعی رو میتونستین در کنار هم احساس کنین
بدون جوابی از سمتت گوشی رو قطع کرد. سریع اما بدون سر و صدایی از خوابگاه بیرون رفت.
کلید رو توی در انداخت و وارد شد، همه جا تاریک بود و فقط نور صفحه تلوزیون بود که کمی خونه رو روشن میکرد.
÷ات؟
نگاهی به اطراف کرد تا بلاخره سایه ای از تو رو داخل اتاق دید. سریع داخل اتاق شد، صبر نکرد و خیلی زود از روی تخت براید استایل بغلت کرد، ناله کوتاهی کردی و خودتو بیشتر توی هم پیچیدی.
÷هیششش،یکم تحمل کن عزیزکم قول میدم زود دردتو کم کنم
لباساتو با احتیاط در آورد، آروم جسمتو داخل وانی که با آب گرم پر بود گذاشت و بعد از اینکه مطمئن شد راحتی از حمام بیرون رفت تا برات لباس و قرص بیاره.
یکم گذشت،حالا در اثر اون قرصا و اون وان آب گرم دردت کمتر شده بود(روی تختت بودی). آروم چشماتو از هم فاصله دادی،کنارت نشسته بود و نگاهت میکرد،هر از گاهی هم بوسه ای روی دستت میزاشت.
×ممنونم هیون
لبخندی زد و موهای خیستو از صورتت کنار زد. جوابی که به خاطر تشکرت بهت داد چند قطره اشک بود که تو با دیدنشون بدنتو صاف تر کردی و با شستت گونشو نوازش کردی.
× هی من حالم خوبه
÷من متاسفم*با گریه تقریبا زیاد*
متعجب نگاهش کردی و ادامه داد.
÷ من باید میدونستم تایم پریودیت این هفتست، نباید تنهات میزاشتم من... من واقعا بدترین دوست پسریم که هر کسی میتونه داشته باشه.
سرشو بین دستاش گرفت و پایین انداخت، اشک میریخت. این صحنه درسته که برات دردناک بود ولی حس خوبی بهت میداد. اینکه انقدر نگرانته و براش مهمی خیلی برات ارزشمند بود.
÷من متاسفم ات، انقدر درگیر کامبک شدم که فراموش کردم از مهم ترین شخص زندگیم مراقبت کنم
لبخندی زدی
× اینا مهم نیست هیونی. همین که الان پیشمی برام کافیه عشقم؛ لازم نیست انقدر به خودت سخت بگیری، من درکت میکنم باشه؟
نگاهشو بهت داد و بعد از چند ثانیه پشتت دراز کشید و بغلت کرد. سرشو توی موهات برد و بدنتو بیشتر به بدنش چسبوند.
÷عاشقتم فرشته من، اونقدری که نمیتونم توصیفش کنم و نمیتونی تصورش کنی
به سمتش برگشتی و بوسه ای روی لبش زدی.
× من خیلی بیشتر از اینا عاشقتم
لبخندی زد و سرتو به سینش چسبوند و شروع به نوازش موهات کرد. حالا بعد از یه هفته آرامش واقعی رو میتونستین در کنار هم احساس کنین
۳۵.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.