پارت۲۶
پارت۲۶
#جدال عشق
_ واححح اینا خیلی قشنگن
به طرفش رفتم و گفتم:
+ بدو
_ چی؟
دستشو کشیدم
+ گفتم بدو
باهم دویدیم
و آرامش پروانه هایی که روی گل ها نشسته بودند رو به هم میریختیم
هر جا که پا میزاشتیم هزاران پروانه بلند میشدن و با ما شروع به بال
زدن میکردن
ایستادم نفس نفس میزدم
+ ایکا صبر کن
روی زانوم خم شدم
+ دیگه نمیتونم خسته شدم
نگاهی بهم انداخت
ناخوداگاه خندیدم
اونم خندید شیرین و قشنگ مثل همیشه
صدای خنده هامون باهم قاطی شده بود
خنده مو خوردم
و روی زمین خوابیدم
بین بوته های گل
نور خورشید میخورد توی صورتم و حس خوبی بهم دست میداد
چشمامو بستم
ایکا اومد کنارم خوابید
+ لباسات کثیف میشنا
لبخندی زد
_ اهمیتی نداره
+ ایکا تو راست میگفتی عمارت شما خیلی بزرگه
نگاهی بهش کردم
اونم داشت نگاهم میکرد و منتظر ادامه ی حرفم بود
+ ولی من عاشق اینجام
تو چشمام زل زد
_ یه چیزی میگم شاید باورت نشه
_ فکر کنم منم عاشقش شدم
لبخندی زدم
+ دیوونه
پاشدم نشستم
+ بیا مسابقه بدیم از اینجا تا خونه هرکی هم برد باید خواسته ی اون
یکی رو برآورده کنه
خندید و بلند شد نشست
_ دیوونه شدی؟ اونوقت به من میگه دیوونه تو همین چند قدم که
دویدی خسته شدی چجوری میخوای از من ببری؟
+ بلند شو تا بهت بگم
پاشد و ایستاد
_ خوب بگو
رفتم پشتش
و پریدم روی کولش دستامو دور گردنش محکم کردم
دستشو انداخت زیر باسنم تا که نیفتم
_ هی هی داری چیکار میکنی؟
_ بیا پایین
+ برو دیگه
_ هی بهت رو دادم پررو نشو
+ داری تهدیدم میکنی؟
سرمو بردم تو گردنش
+ اگه حرکت نکنی گازت میگیرم
_ هر کاری دوست داری بکن من به کسی باج نمیدم
گاز محکمی از گردنش گرفتم
_ فایده ای نداره این کارات
بیشتر دندونامو فشار دادم
_ آخ باشه وحشی ول کن مگه سگی
تا جایی که جون داشتم فشار دادم که مزه ی خون رو توی دهنم حس
کردم و ازش جدا شدم
_ آخ
عصبی و اخمو سرشو به طرفم برگردوند
دروغه اگه بگم نترسیدم
آب دهنمو قورت دادم
+ برای این بود که بهم حرف زدی
+ حاال هم اگه حرکت نکنی بیشتر گاز میگیرم
#جدال عشق
_ واححح اینا خیلی قشنگن
به طرفش رفتم و گفتم:
+ بدو
_ چی؟
دستشو کشیدم
+ گفتم بدو
باهم دویدیم
و آرامش پروانه هایی که روی گل ها نشسته بودند رو به هم میریختیم
هر جا که پا میزاشتیم هزاران پروانه بلند میشدن و با ما شروع به بال
زدن میکردن
ایستادم نفس نفس میزدم
+ ایکا صبر کن
روی زانوم خم شدم
+ دیگه نمیتونم خسته شدم
نگاهی بهم انداخت
ناخوداگاه خندیدم
اونم خندید شیرین و قشنگ مثل همیشه
صدای خنده هامون باهم قاطی شده بود
خنده مو خوردم
و روی زمین خوابیدم
بین بوته های گل
نور خورشید میخورد توی صورتم و حس خوبی بهم دست میداد
چشمامو بستم
ایکا اومد کنارم خوابید
+ لباسات کثیف میشنا
لبخندی زد
_ اهمیتی نداره
+ ایکا تو راست میگفتی عمارت شما خیلی بزرگه
نگاهی بهش کردم
اونم داشت نگاهم میکرد و منتظر ادامه ی حرفم بود
+ ولی من عاشق اینجام
تو چشمام زل زد
_ یه چیزی میگم شاید باورت نشه
_ فکر کنم منم عاشقش شدم
لبخندی زدم
+ دیوونه
پاشدم نشستم
+ بیا مسابقه بدیم از اینجا تا خونه هرکی هم برد باید خواسته ی اون
یکی رو برآورده کنه
خندید و بلند شد نشست
_ دیوونه شدی؟ اونوقت به من میگه دیوونه تو همین چند قدم که
دویدی خسته شدی چجوری میخوای از من ببری؟
+ بلند شو تا بهت بگم
پاشد و ایستاد
_ خوب بگو
رفتم پشتش
و پریدم روی کولش دستامو دور گردنش محکم کردم
دستشو انداخت زیر باسنم تا که نیفتم
_ هی هی داری چیکار میکنی؟
_ بیا پایین
+ برو دیگه
_ هی بهت رو دادم پررو نشو
+ داری تهدیدم میکنی؟
سرمو بردم تو گردنش
+ اگه حرکت نکنی گازت میگیرم
_ هر کاری دوست داری بکن من به کسی باج نمیدم
گاز محکمی از گردنش گرفتم
_ فایده ای نداره این کارات
بیشتر دندونامو فشار دادم
_ آخ باشه وحشی ول کن مگه سگی
تا جایی که جون داشتم فشار دادم که مزه ی خون رو توی دهنم حس
کردم و ازش جدا شدم
_ آخ
عصبی و اخمو سرشو به طرفم برگردوند
دروغه اگه بگم نترسیدم
آب دهنمو قورت دادم
+ برای این بود که بهم حرف زدی
+ حاال هم اگه حرکت نکنی بیشتر گاز میگیرم
۲.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.