street dancer p⁴
ات ویو:
اومدم بلند شم که یهو جیمین منو گزاشت رو پاهاش
ات:ولم کننننننن
جیمین:بشین جات خوبه
ات:ولم کننننننن
جیمین:نمیکنممممم!
=و بله ات یه ضربه زد تو دستگاه بچه سازه جیمین[خو نمد دیگه چی بنویسم استغفرالله=
جیمین:پدررررررسگگگ
ات:ولم کننن
=ات بلند شد و رفت پیش رفیقای خرش
لانی:اره...ات بیا برقصیم هوووووو
ماری:سرم داره گیج میره پدسگاا
ات ویو:
تنها چیزی که یادمه این بود که ماری چیزی گفت و بعدش خاموشی.......
____________________________________________
اجوما:دخترمممم.....بیدار شو خرس گریزلی کوهی قطبی...!
ات:عام....اینجا گجاست توکی من کیم؟
اجوما:عمت...پاشو دختر....الان ارباب ناراحت میشن!
ات:ا..ارباب...ارباب دیگه چه سیقه ایه؟
اجوما:هیس....ممگنه بشنوه....تو الان خدمتکار اونی فهمیدی؟
ات:از کی تاحالا...!
اجوما:از دیشب تاحالا...مث اینکه دیشب ارباب میخواسته تو بشینی رو پاش ولی تو زدی یه جاش..[استغفرالله🤲🏻📿📿📿📿]
ات:خو...من که هیچی یادم نی...وایسا...دوستام کجاننن....؟
اجوما:لانی که خونشون اون دوست خرتم اینجتست...تو اون اتاقه...
ات:پدرسسگ را به گله بردددد پاشوووووو
ماری:بزا بکپم جون لانی
ات:پاشو بینم ما کدوم گلستونی هستیم؟
ماری:گلستون حضرت لانی🥲😔
ات:....😐😐😐
ات داشت از اتاق میرفت بیرون که یهووو.............
اومدم بلند شم که یهو جیمین منو گزاشت رو پاهاش
ات:ولم کننننننن
جیمین:بشین جات خوبه
ات:ولم کننننننن
جیمین:نمیکنممممم!
=و بله ات یه ضربه زد تو دستگاه بچه سازه جیمین[خو نمد دیگه چی بنویسم استغفرالله=
جیمین:پدررررررسگگگ
ات:ولم کننن
=ات بلند شد و رفت پیش رفیقای خرش
لانی:اره...ات بیا برقصیم هوووووو
ماری:سرم داره گیج میره پدسگاا
ات ویو:
تنها چیزی که یادمه این بود که ماری چیزی گفت و بعدش خاموشی.......
____________________________________________
اجوما:دخترمممم.....بیدار شو خرس گریزلی کوهی قطبی...!
ات:عام....اینجا گجاست توکی من کیم؟
اجوما:عمت...پاشو دختر....الان ارباب ناراحت میشن!
ات:ا..ارباب...ارباب دیگه چه سیقه ایه؟
اجوما:هیس....ممگنه بشنوه....تو الان خدمتکار اونی فهمیدی؟
ات:از کی تاحالا...!
اجوما:از دیشب تاحالا...مث اینکه دیشب ارباب میخواسته تو بشینی رو پاش ولی تو زدی یه جاش..[استغفرالله🤲🏻📿📿📿📿]
ات:خو...من که هیچی یادم نی...وایسا...دوستام کجاننن....؟
اجوما:لانی که خونشون اون دوست خرتم اینجتست...تو اون اتاقه...
ات:پدرسسگ را به گله بردددد پاشوووووو
ماری:بزا بکپم جون لانی
ات:پاشو بینم ما کدوم گلستونی هستیم؟
ماری:گلستون حضرت لانی🥲😔
ات:....😐😐😐
ات داشت از اتاق میرفت بیرون که یهووو.............
۱۲.۰k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.