فصل2پارت73
Part73
f2
فلش به بک ساعت 5صبح
نانا ویو: بیدار شدم دوش گرفتم لباس کارمو پوشیدم رفت پیش استاد داشت به من درس میداد موضوعش راجب سیاه رگ و سرخ رگ بود فردا صبح عدقدمون بود شب جشن عقد بود ساعت ۸ صبح شد رفتم سرکار برگه هارو چک میکردم و به استاد گزارش میدادم ساعت ۱ ظهر شد کارم تموم شد بعد ۸ ساعت کار تاکسی گرفتم رفتن خونه رسیدم خونه همه جا ساکت بود امروز تهیونگ سر کار نبود
نانا: سلام تهیونگ کجایی!!!!؟؟؟؟تهیونگ ____ تهیونگ
نانا ویو: دروغ چرا نگران شدم دیدم تهیونگ رو تخت خوابیده
نانا: پاشو ببینم خرس گنده تا الان خوابی تو که اینقدر خوابت سنگین نبود .... تهیونگ با تو ام پاشو ( دستشو گرفت و نشوندش)هههههه تهیونگ اب داری
تهیونگ: بزا بخوابم ( خواب آلود و بیحال)
نانا: باشه بخواب تا من بیام
نانا ویو: رفتم چند تا قرص و یه لیوان آب اوردم گذاشتم رو میز بلوز تهیونگ بلوز نپوشیده بود دیشب با بالاتنه لخت خوابیده بود و یه شلوارک پوشیده بود قرصا رو بهش دادم خورد و دوباره خوابید منم عین بچه ها گریه میکردم و رفتم براش دمنوش درست کنم نمیدونم چرا اینقدر دلم شور میزنه
f2
فلش به بک ساعت 5صبح
نانا ویو: بیدار شدم دوش گرفتم لباس کارمو پوشیدم رفت پیش استاد داشت به من درس میداد موضوعش راجب سیاه رگ و سرخ رگ بود فردا صبح عدقدمون بود شب جشن عقد بود ساعت ۸ صبح شد رفتم سرکار برگه هارو چک میکردم و به استاد گزارش میدادم ساعت ۱ ظهر شد کارم تموم شد بعد ۸ ساعت کار تاکسی گرفتم رفتن خونه رسیدم خونه همه جا ساکت بود امروز تهیونگ سر کار نبود
نانا: سلام تهیونگ کجایی!!!!؟؟؟؟تهیونگ ____ تهیونگ
نانا ویو: دروغ چرا نگران شدم دیدم تهیونگ رو تخت خوابیده
نانا: پاشو ببینم خرس گنده تا الان خوابی تو که اینقدر خوابت سنگین نبود .... تهیونگ با تو ام پاشو ( دستشو گرفت و نشوندش)هههههه تهیونگ اب داری
تهیونگ: بزا بخوابم ( خواب آلود و بیحال)
نانا: باشه بخواب تا من بیام
نانا ویو: رفتم چند تا قرص و یه لیوان آب اوردم گذاشتم رو میز بلوز تهیونگ بلوز نپوشیده بود دیشب با بالاتنه لخت خوابیده بود و یه شلوارک پوشیده بود قرصا رو بهش دادم خورد و دوباره خوابید منم عین بچه ها گریه میکردم و رفتم براش دمنوش درست کنم نمیدونم چرا اینقدر دلم شور میزنه
۳.۸k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.