آهنگ قلب من 🎼 ●Part 10●
(شوگا)
نابی رو بغل کرده بودم که یکدفعه دیدم از حال رفت سریع بردمش سوار ماشینم کردم همون موقع پلیس رسید و بعد از گفتن چیزای لازم و دادن شمارم راه افتادیم سمت بیمارستان و سریع رفتیم داخل
شوگا: پرستار لطفا به ما کمک کنید
پرستار: چیشده؟
شوگا: بهش استرس و شوک زیادی وارد شدو از حال رفت
پرستار: خب همراه من بیاین
با پرستار رفتیم داخل یک اتاق و من نابی رو گذشتم روی تخت معاینه
پرستار: منتظر باشید الان دکتر رو صدا میکنم
شوگا: ممنون
پرستار رفت و منم به چهره رنگ پریده نابی خیره شدم تا اینکه بالاخره دکتر اومد
دکتر: سلام آقای مین چه اتفاقی افتاده؟
شوگا: سلام ایشون نزدیک بود که بهش تجاوز بشه و بخاطر همین بهش استرس بدی وارد شده
دکتر: وایستا ببینم ایشون یونگ نابی خواننده سولو هستن؟
شوگا: بله
دکتر: حتما کار یکی از هیتر ها بوده نگران نباشید حتما فشارشون افتاده
دکتر شروع به معاینه کرد و بعد از تموم شدن نسخه ای نوشت
دکتر: خب ایشون فشارشون خیلی پایینه و باید یه سرم تقویتی همراه چهارتا آمپول بزنن و تا دوروز هم باید آرامبخش بخورن اینم نسخشونه لطفا سریع تر تهیه کنید و بدین به پرستار تا تزریق رو انجام بده
شوگا: چشم ممنونم
رفتم داروخانه دارو و امپولو سرم رو گرفتم و رفتم به پرستار تحویل دادم و پرستار هم سرم رو وصل کرد و چهارتا آمپول رو هم داخل سرم زد و رفت منم کنار تخت نشستم تا بهوش بیاد ، یو ساعت گذشت که دیدم چشمای نابی تکون خورد و کمکم بازشون کرد ولی بخاطر نور چشماش رو یکم جمع کرد و بعد از عادت کردم به روشنایی کامل بازشون کرد اول به سقف زل زد و بعد روشو به من برگردوند
شوگا: حالت خوبه؟
نابی: من کجام؟(با صدای گرفته و اروم)
شوگا: بیمارستانیم چون تو بیهوش شده بودی
نابی: ممنونم ازت اگر تو نبودی..
شوگا: دیگه بهش فکر نکن
نابی: ....
سرم نابی تموم شد و من رفتم پرستار رو صدا زدم و اون اومد سرم رو جدا کرد منم به نابی کمک کردم تا بلند بشه و بعدش رفتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت خونه نابی
شوگا: دکتر قرص داده تا دو روز هر هشت ساعت باید بخوریش
نابی: اکی
کپی ممنوع ❌
نابی رو بغل کرده بودم که یکدفعه دیدم از حال رفت سریع بردمش سوار ماشینم کردم همون موقع پلیس رسید و بعد از گفتن چیزای لازم و دادن شمارم راه افتادیم سمت بیمارستان و سریع رفتیم داخل
شوگا: پرستار لطفا به ما کمک کنید
پرستار: چیشده؟
شوگا: بهش استرس و شوک زیادی وارد شدو از حال رفت
پرستار: خب همراه من بیاین
با پرستار رفتیم داخل یک اتاق و من نابی رو گذشتم روی تخت معاینه
پرستار: منتظر باشید الان دکتر رو صدا میکنم
شوگا: ممنون
پرستار رفت و منم به چهره رنگ پریده نابی خیره شدم تا اینکه بالاخره دکتر اومد
دکتر: سلام آقای مین چه اتفاقی افتاده؟
شوگا: سلام ایشون نزدیک بود که بهش تجاوز بشه و بخاطر همین بهش استرس بدی وارد شده
دکتر: وایستا ببینم ایشون یونگ نابی خواننده سولو هستن؟
شوگا: بله
دکتر: حتما کار یکی از هیتر ها بوده نگران نباشید حتما فشارشون افتاده
دکتر شروع به معاینه کرد و بعد از تموم شدن نسخه ای نوشت
دکتر: خب ایشون فشارشون خیلی پایینه و باید یه سرم تقویتی همراه چهارتا آمپول بزنن و تا دوروز هم باید آرامبخش بخورن اینم نسخشونه لطفا سریع تر تهیه کنید و بدین به پرستار تا تزریق رو انجام بده
شوگا: چشم ممنونم
رفتم داروخانه دارو و امپولو سرم رو گرفتم و رفتم به پرستار تحویل دادم و پرستار هم سرم رو وصل کرد و چهارتا آمپول رو هم داخل سرم زد و رفت منم کنار تخت نشستم تا بهوش بیاد ، یو ساعت گذشت که دیدم چشمای نابی تکون خورد و کمکم بازشون کرد ولی بخاطر نور چشماش رو یکم جمع کرد و بعد از عادت کردم به روشنایی کامل بازشون کرد اول به سقف زل زد و بعد روشو به من برگردوند
شوگا: حالت خوبه؟
نابی: من کجام؟(با صدای گرفته و اروم)
شوگا: بیمارستانیم چون تو بیهوش شده بودی
نابی: ممنونم ازت اگر تو نبودی..
شوگا: دیگه بهش فکر نکن
نابی: ....
سرم نابی تموم شد و من رفتم پرستار رو صدا زدم و اون اومد سرم رو جدا کرد منم به نابی کمک کردم تا بلند بشه و بعدش رفتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت خونه نابی
شوگا: دکتر قرص داده تا دو روز هر هشت ساعت باید بخوریش
نابی: اکی
کپی ممنوع ❌
۷۰.۶k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.