♡مافیای ددی من ♡
♡مافیای ددی من ♡
Part 3
فردا
امروز قراره ما پسره اقای جئون بریم و اون دلار ها رو بدوزدیم. سری رفتم لباسم رو پوشیدم (عکسشو می گذارم)
قرار بود توی یه جنگل دور افتاده همو ببینم و از اونجا یه مکان دلار ها بریم
هر لحظه استرسم بیشتر می شد بعد از چند دقیقه به اون جنگل رسیدیم
و همو اونجا دیدم به نظرم خیلی جذاب بود
(از زبان جونگ کوک)
وقتی دیدم یه حس عجیبی داشتم خب راستش خیلی خوشگل و کیوت بود
و خیلی خوش استایل بود
(از زبان نویسنده)
جونگ کوک به ا/ت یه حس خاصی داشت که نمی دونست دقیقا اون حس چیه و ا/ت هم همین طور بعد از اینکه با هم بیشتر اشنا شدن سوار یک ون شدن و به سمت دلار ها حرکت کردند
حمایت..... 💜؟
Part 3
فردا
امروز قراره ما پسره اقای جئون بریم و اون دلار ها رو بدوزدیم. سری رفتم لباسم رو پوشیدم (عکسشو می گذارم)
قرار بود توی یه جنگل دور افتاده همو ببینم و از اونجا یه مکان دلار ها بریم
هر لحظه استرسم بیشتر می شد بعد از چند دقیقه به اون جنگل رسیدیم
و همو اونجا دیدم به نظرم خیلی جذاب بود
(از زبان جونگ کوک)
وقتی دیدم یه حس عجیبی داشتم خب راستش خیلی خوشگل و کیوت بود
و خیلی خوش استایل بود
(از زبان نویسنده)
جونگ کوک به ا/ت یه حس خاصی داشت که نمی دونست دقیقا اون حس چیه و ا/ت هم همین طور بعد از اینکه با هم بیشتر اشنا شدن سوار یک ون شدن و به سمت دلار ها حرکت کردند
حمایت..... 💜؟
۷.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۲