فیک بیگانه قسمت ۱۴پارت ۱
عمارت تهیونگ
از زبان تهیونگ دیگه نمی تونستم تحمل کنم شب شد رفتم تو اتاق لیدام .....
&=لی دام ......
@=😒😒😒😒چیه
&=خواستم ببینم حالت خوبه
@=انتظار داری حالم خوب باشه
&=😕😕😕نه
@=حالا اگه حرفاتو زدی برو بیرون
&=من امشب پیشت میمونم
@=🤨🤨🤨🤨
&= نمی خوام دیگه تنها باشی دیگه فک کنم وقتشه منو ببخشی
@=😒😒😒😒میخوای قاتل پدر مادرم و ببخشم
&=نه میخوام عشقتو ببخشی بیب😏😒
@=عشق 😏🤨من عشقی نمیبینم
لی دام بلند شد
@= حالا از اینجا برو بیرون
&=خوب امشب یه کاری میکنم چشمات بازشه بیب
از زبان لی دام دیدم ته بلند شدو هی نزدیکتر میومد دیگه چیزی نمونده بود لبش به لبم بخوره
@=بهت که گفتم ازت متنفرم
😒
&=😏نباید متنفر باشی بیب
تهیونگ دیگه لبش رو لبام بود چشمام رو از ترس بستم صورتمو کج میکردم ولی فایده نداشت اون هی بیشتر خودشو به من میچسبوند
@=تهیونگ خواهش میکنم ولم کن 🥺
&=😏نترس بیب باهات کاری ندارم
@=😕😕😐🥺🥺🥺🥺
&=🥺🥺🥺🥺🥺
چشام مو باز کردم اچون کمکم داشت ازم جدا می شد چشاش خیلی ترسناک شده بود شبیه آدما های خمار بود
@=🥺🥺ته ته تهیونگ
&= نظرم عوض شد 😏😁
دیگه کمکم داشت اشکم در میومد
@= بسه
منو برد گذاشت روی تخت
&=نگران نباش چشم رو هم بزاری تموم میشه
@=منظورت چیه
&=خودت میفهمی
دستش رفت سمت لباسم
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
(هشتگ-مرگ-بر-ذهن-منحرف)
سانسورمیخواستم ببینم چه بلایی سرم آورده سرم و که یه ذره آوردم بالا جیغ کشیدمض
@=😭 تهیونگ
&=😂😂😏😺 جیغ نکش ، یه ذره خونه
از نظر اون یه ذره خون بود تموم تخت قرمز بود
@=😭
&=😏😏😏بس
جیغ و ناله های من اصلا اون شب فایده ای نداشت اون کار خودشو میکرد
رفتم سمت حموم حالم خیلی خراب بود آخ دلم خیلی درد میکرد
آب وان و تنظیم کردم و نشستم تو وان اینقدر حالم بد بود که شبیه مرده ها بودم تو وان حموم که یه دفعه دو تا دستو دور کمرم احساس کردم اون منو از وان حموم آوردم بیرون خودش بستم خوابید و منو گذاشت رو خودش
@=😢🥺πدیکه چی از جونم میخوای
&=بیبی تغییر من نبود خودت اینطور خواستی
@=🥺😭
(
آروم دلم مالش میداد که خوب شه یه دستش رو شکمم
&=حالت سریع تر از اون چیزی که فکر کنی خوب میشه
@=🥺🥺🥺🥺🥺
از زبان تهیونگ دیدم بی هوش شد آخ این دختر چقد نازک نارنجیه
بردمش بیرون لباس تنش کردم گذاشتمش روتخت دکتر آمد یا سرم براش وصل کرد و.............
$=چی کارش کردین این بند خدارو حالش زیاد خوب نیست
&=😐😐😐😐
$=مهم نیست قربان چند روزی رابطه نداشته باشید خوب میشه زود
از زبان تهیونگ دیگه نمی تونستم تحمل کنم شب شد رفتم تو اتاق لیدام .....
&=لی دام ......
@=😒😒😒😒چیه
&=خواستم ببینم حالت خوبه
@=انتظار داری حالم خوب باشه
&=😕😕😕نه
@=حالا اگه حرفاتو زدی برو بیرون
&=من امشب پیشت میمونم
@=🤨🤨🤨🤨
&= نمی خوام دیگه تنها باشی دیگه فک کنم وقتشه منو ببخشی
@=😒😒😒😒میخوای قاتل پدر مادرم و ببخشم
&=نه میخوام عشقتو ببخشی بیب😏😒
@=عشق 😏🤨من عشقی نمیبینم
لی دام بلند شد
@= حالا از اینجا برو بیرون
&=خوب امشب یه کاری میکنم چشمات بازشه بیب
از زبان لی دام دیدم ته بلند شدو هی نزدیکتر میومد دیگه چیزی نمونده بود لبش به لبم بخوره
@=بهت که گفتم ازت متنفرم
😒
&=😏نباید متنفر باشی بیب
تهیونگ دیگه لبش رو لبام بود چشمام رو از ترس بستم صورتمو کج میکردم ولی فایده نداشت اون هی بیشتر خودشو به من میچسبوند
@=تهیونگ خواهش میکنم ولم کن 🥺
&=😏نترس بیب باهات کاری ندارم
@=😕😕😐🥺🥺🥺🥺
&=🥺🥺🥺🥺🥺
چشام مو باز کردم اچون کمکم داشت ازم جدا می شد چشاش خیلی ترسناک شده بود شبیه آدما های خمار بود
@=🥺🥺ته ته تهیونگ
&= نظرم عوض شد 😏😁
دیگه کمکم داشت اشکم در میومد
@= بسه
منو برد گذاشت روی تخت
&=نگران نباش چشم رو هم بزاری تموم میشه
@=منظورت چیه
&=خودت میفهمی
دستش رفت سمت لباسم
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
(هشتگ-مرگ-بر-ذهن-منحرف)
سانسورمیخواستم ببینم چه بلایی سرم آورده سرم و که یه ذره آوردم بالا جیغ کشیدمض
@=😭 تهیونگ
&=😂😂😏😺 جیغ نکش ، یه ذره خونه
از نظر اون یه ذره خون بود تموم تخت قرمز بود
@=😭
&=😏😏😏بس
جیغ و ناله های من اصلا اون شب فایده ای نداشت اون کار خودشو میکرد
رفتم سمت حموم حالم خیلی خراب بود آخ دلم خیلی درد میکرد
آب وان و تنظیم کردم و نشستم تو وان اینقدر حالم بد بود که شبیه مرده ها بودم تو وان حموم که یه دفعه دو تا دستو دور کمرم احساس کردم اون منو از وان حموم آوردم بیرون خودش بستم خوابید و منو گذاشت رو خودش
@=😢🥺πدیکه چی از جونم میخوای
&=بیبی تغییر من نبود خودت اینطور خواستی
@=🥺😭
(
آروم دلم مالش میداد که خوب شه یه دستش رو شکمم
&=حالت سریع تر از اون چیزی که فکر کنی خوب میشه
@=🥺🥺🥺🥺🥺
از زبان تهیونگ دیدم بی هوش شد آخ این دختر چقد نازک نارنجیه
بردمش بیرون لباس تنش کردم گذاشتمش روتخت دکتر آمد یا سرم براش وصل کرد و.............
$=چی کارش کردین این بند خدارو حالش زیاد خوب نیست
&=😐😐😐😐
$=مهم نیست قربان چند روزی رابطه نداشته باشید خوب میشه زود
۲۱.۲k
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.