یاقوت آبی چشمانت پارت ۱۱
سلام خب چون امروز حالم خوب نبود خونه موندم پارت بعد رو دادم
____///
+* باید خودم رو جمع و جور کنم دازای هیچ وقت به من خوبی نمی کنه حتما بعدا برای جبران چیزی ازم می خواد ولی واقعا ازش ممنونم که چیزی نمی گه تصور اینکه موری سان ممکنه دوباره اون بلا چند سال پیش رو سرم بیاره باعث لرزش کل بدنم و از حرکت ایستادن قلبم می شه حتی با فکر کردن و یادآوری کردنش امگای درونم هم می خواد از درد زوزه بکشه
چویا نفس عمیقی کشید و سعی کرد بلند بشه + لطفا برید بیرون تا لباسام رو عوض کنم _خیل خوب باشه ...ام*(این علامت اگه یادتون رفته یعنی داره با خودش حرف می زنه) زود باش دازای بهش بگو اگه کمک خواست خبرت کنه زود باش ..ولی من چی دارم می گم تو چی می خوای کمکش کنی دازای تو لباس پوشیدن اون یه امگاس مطمئنا معذب می شه یه آلفا تو لباس پوشیدن کمکش کنه.... اه من چم شده
^(اینم علامت تاچیهارا بود) چویا ما می ریم اگه کمک خواستی خبرم کن و فکر کنم بهتره یه مسکن بخوری تا راحت تر باشی و موری سانم بویی نبره + باشه و خب ... ازتون ممنونم ٪(اینم علامت آتسوشی )کاری نکردیم چویا سان ^ بی خیال پسر ما از این حرفا نداریم + اهوم _* با تاچیهارا و آتسوشی از دفتر چویا بیرون رفتیم شاید چهرم نشون نده ولی خیلی ذهنم درگیر بود و یکم عصبی بود چرا تاچیهارا انقدر با چویا صمیمی رفتار می کنه هم نگران چویا بودم و هم از اینکه تاچیهارا بهش نزدیک می شد عصبی بودم. چرا؟ خب همه می دونن یه آلفا اصلا خوشش نمی یاد آلفا های دیگه نزدیک امگایی که روش نظر داره بشن
__________
پارت بعدم امروز می دم
____///
+* باید خودم رو جمع و جور کنم دازای هیچ وقت به من خوبی نمی کنه حتما بعدا برای جبران چیزی ازم می خواد ولی واقعا ازش ممنونم که چیزی نمی گه تصور اینکه موری سان ممکنه دوباره اون بلا چند سال پیش رو سرم بیاره باعث لرزش کل بدنم و از حرکت ایستادن قلبم می شه حتی با فکر کردن و یادآوری کردنش امگای درونم هم می خواد از درد زوزه بکشه
چویا نفس عمیقی کشید و سعی کرد بلند بشه + لطفا برید بیرون تا لباسام رو عوض کنم _خیل خوب باشه ...ام*(این علامت اگه یادتون رفته یعنی داره با خودش حرف می زنه) زود باش دازای بهش بگو اگه کمک خواست خبرت کنه زود باش ..ولی من چی دارم می گم تو چی می خوای کمکش کنی دازای تو لباس پوشیدن اون یه امگاس مطمئنا معذب می شه یه آلفا تو لباس پوشیدن کمکش کنه.... اه من چم شده
^(اینم علامت تاچیهارا بود) چویا ما می ریم اگه کمک خواستی خبرم کن و فکر کنم بهتره یه مسکن بخوری تا راحت تر باشی و موری سانم بویی نبره + باشه و خب ... ازتون ممنونم ٪(اینم علامت آتسوشی )کاری نکردیم چویا سان ^ بی خیال پسر ما از این حرفا نداریم + اهوم _* با تاچیهارا و آتسوشی از دفتر چویا بیرون رفتیم شاید چهرم نشون نده ولی خیلی ذهنم درگیر بود و یکم عصبی بود چرا تاچیهارا انقدر با چویا صمیمی رفتار می کنه هم نگران چویا بودم و هم از اینکه تاچیهارا بهش نزدیک می شد عصبی بودم. چرا؟ خب همه می دونن یه آلفا اصلا خوشش نمی یاد آلفا های دیگه نزدیک امگایی که روش نظر داره بشن
__________
پارت بعدم امروز می دم
۴.۹k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.