pretty savage part 8
به جنی و تهیونگ هر کدوم یه اتاق جدا دادن
جنی در اتاق خودش : اخشششش بلاخره قراره رااااحت بخوابم چقدر دلم برای خوابیدن رو تخت تنگ شدههه 😴😴
تهیونگ در اتاق خودش : اَهههه زندگی یعنی خواب .... چقدر خستمهههه😴😴
* فلش بک صبح *
جنی ویو
تو خواب ناز بودم که شنیدم یکی مثل اَسب در میزنه و از خواب پریدم
یکی از افراد الکس بود که گفت باید آماده شم برای مرحله ی دوم آزمون ...
الکس : در مرحله ی دوم شما باید به یکی از ماموریت ها برین و با موفقیت کار خواسته شده رو انجام بدین و برگردین...
در صورت قبول شدن تو این بخش میتونین رسما عضوی از این باند بشین
جنی و تهیونگ : بله ...
* جنی ویو *
ماموریت خوب بود... باید دومین بانک معروف شهر رو میزدیم و اطلاعاتش و هک میکردیم... واسه من که آب خوردنه 😏
کار و تموم کردیم و برگشتیم...
الکس : کارتون خوب بود ، جنی و تهیونگ از حالا به بعد شما دو نفر رسما عضو این باند هستین فعلا کارتون و به عنوان نگهبان اتاق کامپوتر و سیستم شروع کنین تا ببینم بعدا چی میشه ...
ته : عالیه ، نگهبان اتاق کامپوتر شدیم کلی جلو افتادیم
جنی : دقیقا 🤝🏻 شیفت نگهبان ها ساعت ۸ غروب تغییر میکنه اون زمان مناسب ترین وقت واسه نفوذ به اطلاعاتشونه ...
* تهیونگ ویو *
ساعت تقربا هشته الان هاست که شیفت ها تغییر کنه و من و جنی بریم برای نگهبانی
به محض اینکه وارد شدیم جنی رفت سراغ لپتاپ و گرفتن اطلاعات منم رفتم تا به الکس یه هشدار از طرف پدرم بدم و بگم دیگه مزاحم شرکت ما نشه ...
تق تق ( صدای در)
الکس : منشی تویی؟
ته با تغییر صدا : بله قربان
الکس : صدات چرا اینطوریه؟
ته : آلرژی دارم قربان 😒🙄
الکس: خیلی خب بیا تو
ته با یه تفنگ تو دستش : هِی دستا بالا آقای مافیا ...
الکس: چ...چی تو ؟؟
ته : آره پس فکر کردی کیه
اومدم از طرف آقای کیم یه هشدار بهت بدم ...
الکس: ای پیرمرد خرفت ...
ته : خوب گوش کن، دیگه چوب لای چرخ ما نمیدازی و مزاحم نمیشی وگرنه همونطور که به دفتر کارت نفوذ پیدا کردم ، همونطور هم میام و تو خواب، یه گلوله حرومت میکنم ...
الکس : خ...خیلی خب باشه
ته : درضمن فکر نکن همینجوری میرم تو باید تاوان یه روز نیم گشنگی و بی خوابی و شکنجه ما رو بدی 🔪😒
( ته یه مشت محکم زد به چونه ی الکس که بیهوشش کرد )
جنی در اتاق خودش : اخشششش بلاخره قراره رااااحت بخوابم چقدر دلم برای خوابیدن رو تخت تنگ شدههه 😴😴
تهیونگ در اتاق خودش : اَهههه زندگی یعنی خواب .... چقدر خستمهههه😴😴
* فلش بک صبح *
جنی ویو
تو خواب ناز بودم که شنیدم یکی مثل اَسب در میزنه و از خواب پریدم
یکی از افراد الکس بود که گفت باید آماده شم برای مرحله ی دوم آزمون ...
الکس : در مرحله ی دوم شما باید به یکی از ماموریت ها برین و با موفقیت کار خواسته شده رو انجام بدین و برگردین...
در صورت قبول شدن تو این بخش میتونین رسما عضوی از این باند بشین
جنی و تهیونگ : بله ...
* جنی ویو *
ماموریت خوب بود... باید دومین بانک معروف شهر رو میزدیم و اطلاعاتش و هک میکردیم... واسه من که آب خوردنه 😏
کار و تموم کردیم و برگشتیم...
الکس : کارتون خوب بود ، جنی و تهیونگ از حالا به بعد شما دو نفر رسما عضو این باند هستین فعلا کارتون و به عنوان نگهبان اتاق کامپوتر و سیستم شروع کنین تا ببینم بعدا چی میشه ...
ته : عالیه ، نگهبان اتاق کامپوتر شدیم کلی جلو افتادیم
جنی : دقیقا 🤝🏻 شیفت نگهبان ها ساعت ۸ غروب تغییر میکنه اون زمان مناسب ترین وقت واسه نفوذ به اطلاعاتشونه ...
* تهیونگ ویو *
ساعت تقربا هشته الان هاست که شیفت ها تغییر کنه و من و جنی بریم برای نگهبانی
به محض اینکه وارد شدیم جنی رفت سراغ لپتاپ و گرفتن اطلاعات منم رفتم تا به الکس یه هشدار از طرف پدرم بدم و بگم دیگه مزاحم شرکت ما نشه ...
تق تق ( صدای در)
الکس : منشی تویی؟
ته با تغییر صدا : بله قربان
الکس : صدات چرا اینطوریه؟
ته : آلرژی دارم قربان 😒🙄
الکس: خیلی خب بیا تو
ته با یه تفنگ تو دستش : هِی دستا بالا آقای مافیا ...
الکس: چ...چی تو ؟؟
ته : آره پس فکر کردی کیه
اومدم از طرف آقای کیم یه هشدار بهت بدم ...
الکس: ای پیرمرد خرفت ...
ته : خوب گوش کن، دیگه چوب لای چرخ ما نمیدازی و مزاحم نمیشی وگرنه همونطور که به دفتر کارت نفوذ پیدا کردم ، همونطور هم میام و تو خواب، یه گلوله حرومت میکنم ...
الکس : خ...خیلی خب باشه
ته : درضمن فکر نکن همینجوری میرم تو باید تاوان یه روز نیم گشنگی و بی خوابی و شکنجه ما رو بدی 🔪😒
( ته یه مشت محکم زد به چونه ی الکس که بیهوشش کرد )
۱۹.۸k
۰۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.